کارم از دست برفته ست ز نادیدن تو

زین پس، ای دیده، کجا ما و کجا دیدن تو

آن کجا وقت که در کوچه ما به جولان رفتن

دل بدزدیدن و دزدیده به ما دیدن تو

آن به خونریز خود از چشم رضا دیدن من

و آن بر احوال من از چشم جفا دیدن تو

حال زار گذر من شب تیره دانی

که چه فرق است ز نادیدن تا دیدن تو

خواست خسرو که نبیند غمی، اما چه کند

دیدنی بود، نگارا، غم نادیدن تو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *