از عمر شبی به‌ کام دل دوشم بود

کاواز سرود و رود درگوشم بود

بگذشته و بامداد فرموشم بود

مهتاب نبود و مه در آغوشم بود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *