روخوانی شعر با صدای سهیل قاسمی
تصحیح قزوینی غنی
باغ ِ مرا چه حاجت ِ سرو و صنوبر است
شمشاد ِ خانهپرور ِ ما از که کمتر است
ای نازنین پسر تو چه مذهب گرفتهای
کهت خون ِ ما حلالتر از شیر ِ مادر است
چون نقش ِ غم زِ دور ببینی شراب خواه
تشخیص کردهایم و مداوا مقرر است
از آستان ِ پیر ِ مغان سر چرا کشیم
دولت در آن سرا و گشایش در آن در است
یک قصّه بیش نیست غم ِ عشق، وین عجب
کاز هر زبان که میشنوم نامکرّر است
دی وَعده داد وصلام و در سر شراب داشت
امروز تا چه گوید و باز اَش چه در سر است
شیراز و آب ِ رُکنی و این باد ِ خوش نسیم
عیباش مکن که خال ِ رُخ ِ هفت کشور است
فرق است از آب ِ خِضر که ظلمات جای او ست
تا آب ِ ما که منبعاش الله اکبر است
ما آبرو یِ فقر و قناعت نمیبریم
با پادشَه بگوی که روزی مقدّر است
حافظ چه طُرفه شاخ ِ نباتیست کِلک ِ تو
کهش میوه دلپذیرتر از شهد و شکر است
تصحیح پرویز ناتل خانلری
شماره ۴۰
باغ ِ مرا چه حاجت ِ سرو و صنوبر است
شمشاد ِ خانهپرور ِ من از که کمتر است
ای نازنین صنم تو چه مذهب گرفتهای
کهت خون ِ ما حلالتر از شیر ِ مادر است
چون نقش ِ غم زِ دور ببینی شراب خواه
تشخیص کردهایم و مداوا مقرّر است
از آستان ِ پیر ِ مغان سر چرا کشم
دولت در این سرا و گشایش در این در است
دی وَعده داد وصلام و در سر شراب داشت
امروز تا چه گوید و باز اَش چه در سر است
در راه ِ ما شکسته دلی می خرند و بس
بازار ِ خودفروشی از آن سوی ِ دیگر است
یک قصّه بیش نیست غم ِ عشق، وین عجب
کاز هر کَسی که میشنوم نامکرّر است
شیراز و آب ِ رُکنی و این باد ِ خوش نسیم
عیباش مکن که خال ِ رُخ ِ هفت کشور است
فرق است از آب ِ خِضر که ظلمات جای او ست
تا آب ِ ما که منبعاش الله اکبر است
ما آبرو یِ فقر و قناعت نمیبریم
با پادشَه بگوی که روزی مقدّر است
حافظ چه طُرفه شاخ ِ نباتیست کِلک ِ تو
کهش میوه دلپذیرتر از شهد و شکر است
اختلاف نسخه ها بر اساس تصحیح خانلری
بیت یکم:
سروصنوبرست
خانه پرور ما | سایه پرور من | سایه پرور ما
بیت دوم:
ای نازنین پسر
بیت چهارم:
سر چرا کشیم | سر کشم چرا
درین سرای
در آن سرا و گشایش در آن
گشایش بدین | گشایش برین
بیت پنجم:
دی وعده صلح دادم و در سر | دی داد وعده وصلم و
تا چه بازد و بازش
بیت ششم:
از آن راه دیگرست
بیت هفتم:
یک قصه نیست شرح غم عشق و وین عجب | غم عشق آن صنم | غم عشق وین عجب
از هر کسی که می شنوم | کز هرکه هست می شنوم | کز هر زبان که می شنوم
بیت هشتم:
آن باد
باد خوش نفس
که آب رخ
بیت نهم:
فرقست آب خضر
از آب ما که
تا آب او که
الله و اکبرست
بیت دهم:
که روزی مقررست | که قسمت مقدرست
بیت یازدهم:
حافظ روان چو شاخ | حافظ روان چه شاخ | حافظ چو طرز شاخ
شاخ نباتست
کش میوه ی لذیذتر از | کش میوه ی لطیف تر از
حافظ شیراز به روایت احمد شاملو
شماره ۳۹
باغ ِ مرا چه حاجت ِ سَرْو و صنوبر است؟
شمشاد ِ سایهپرور ِ من از که کمتر است؟
دی وَعده داد وصلام و، در سَر شراب داشت؛
امروز تا چه گوید و باز اَش چه در سر است!
ای نازنین ِ من! تو چه مذهب گرفتهای
کهت خون ِ ما حلالتر از شیر ِ مادر است؟
#
یک قصّه بیش نیست غم ِ عشق، وین عجب
کاز هر کَسی که میشنوم نامکرَّر است.
#
چون نقش ِ غم زِ دور ببینی، شراب خواه!-
تشخیص کردهایم و مداوا مقرّر است.
ما باده میخوریم و، حریفان غم ِ جهان:
روزی به قَدر ِ همّت ِ هر کس میسّر است!
از آستان ِ پیر ِ مُغان سَر چرا کشیم؟
دولت در این سَر است و گشایش در این در است.
#
ما آبرو یِ فقر و قناعت نمیبریم،
با پادشَه بگوی که روزی مقدّر است!
#
در کوی ِ ما شکستهدلی میخرند و بس،
بازار ِ خودفروشی از آن سوی ِ دیگر است.
#
حافظ چه طُرفه شاخ ِ نباتیست کِلْک ِ تو
کهش میوه دلپذیرتر از شهد و شَکّر است!
حافظ به سعی سایه
شماره ۳۸
باغ ِ مرا چه حاجت ِ سرو و صنوبر است
شمشاد ِ خانهپرور ِ ما از که کمتر است
ای نازنین پسر تو چه مذهب گرفتهای
کت خون ِ ما حلالتر از شیر ِ مادر است
چون نقش ِ غم ز دور ببینی شراب خواه
تشخیص کردهایم و مداوا مقرّر است
از آستان ِ پیر ِ مغان سر چرا کشیم
دولت درین سرا و گشایش درین در است
دی وعده داد وصلم و در سر شراب داشت
امروز تا چه گوید و بازش چه در سر است
در کوی ِ ما شکستهدلی میخرند و بس
بازار ِ خودفروشی از آن سوی ِ دیگر است
یک قصّه بیش نیست غم ِ عشق وین عجب
کز هر زبان که میشنوم نامکرّر است
شیراز و آب ِ رکنی و این باد ِ خوشنسیم
عیبش مکن که خال ِ رخ ِ هفتکشور است
فرق است از آب ِ خضر که ظلمات جای ِ او است
تا آب ِ ما که منبعش الله اکبر است
ما آب روی ِ فقر و قناعت نمیبریم
با پادشه بگوی که روزی مقدّر است
حافظ چه طرفه شاخ نباتیست کِلک ِ تو
کش میوه دلپذیرتر از شهد و شکّر است