شمارهٔ ۳۹

نوروز شکفته از لقای تو برند فردوس خجسته از رضای تو برند بنیاد درستی از وفای تو برند ارکان تمامی از بقای تو برند

شمارهٔ ۵۵

ملک تو ، شها ، درخت نو بود ببار وانگه اثر خزان برو کرد گذار اکنون چو همی بشکفد از بوی بهار آن میوه شکفته خوشترای شاه ببار

شمارهٔ ۷۱

از حمله سمند تو ، ز آسیب نعال لرزان کند اجزای زمین از زلزال وز هیبت تیغ تو عدو را مه و سال الماس رود بجای خون از قیفال

شمارهٔ ۴۰

عشق تو مرا از دل و از جان برکند سودای توام ز خان و ازمان برکند در کام دلم ز عشق هر ذوق که بود هجران توام از بن دندان برکند

شمارهٔ ۵۶

مهر وی من ، آن یافته از خوبی بهر فرمود مرا پرستش خویش بقهر خوش خوش ز پی مراد آن فتنۀ دهر رسم آوردیم بت پرستی در شهر

شمارهٔ ۷۲

اندر خوبی ترا فزودست جمال در فبضۀ آن کمان ابروی تو خال از مشک ستاره ایست بر چرخ جلال کز غالیه در دو ظرف دارد و هلال