شمارهٔ ۲۸

در عشق تو چشمم از جهان دوخته باد وز مهر تو جان چو مهر افروخته باد در آتش سودای تو دل همچو سپند در پیش تو بهر چشم بد سوخته باد

شمارهٔ ۱۳

از برف سر کوه چو ذات الحبکست وین برف پرنده در هوا بس سبکست ای شاه جهان ، بنده ز سرما تنکست کوه و درو دشت گنبدان بس خنکست

شمارهٔ ۲۹

یزدان خرد و کمال راه تو نهاد اجرام سپهر نیک خواه تو نهاد گردون ز جمال پایگاه تو نهاد عالم عرض جوهر جاه تو نهاد

شمارهٔ ۱۴

ایام درشت رام تاج الملکست جان ابدی بنام تاج الملکست آرام جهان قوام تاج الملکست گردنده فلک غلام تاج الملکست

شمارهٔ ۳۰

گم بوده زتو جنت و کوثر یابد شاخ خرد از فکرت تو بر یابد طبع از نکت تو گنج گوهر یابد جان از سخن تو جان دیگر یابد

شمارهٔ ۱۵

چیزی که دویست و بیست صد افزونست یک نیمۀ او هجده بود این چونست ؟ این آن داند که از خرد قارونست نی دانش نا اهل و خسان دونست