شمارهٔ ۱۵

ای روزگار خورده کم روزگار گیر بیغوله را ز تیر حوادث حصار گیر یک‌ره که در سرای سپنجی نشسته‌ای اندیشه کن ز راه و شدن را شمار گیر اکنون که کارهای جهان با خصومت است بگریز و از میان خصومت کنار گیر پیشی مجوی بر کس و بیشی طلب مکن در کنج خانه‌ای به‌ قناعت […]

شمارهٔ ۱۶

عزیزکرد مرا در محل عز و قبول ظهیر دولت شاه و شهاب دین رسول چنان شنید زمن شعر کاحمد مختار شنید وحی ز روح‌الامین به وقت نزول چو در ستایش او لفظ من مکرر شد لَطَف نمود و ز تکرار من نگشت ملول کجا ملول شود صاحبی که گاه سخن بود ز خاطر او نفع […]

شمارهٔ ۱۷

چو بنوشت بر لوح نام تو را فرو ایستاد از نوشتن قلم همی گفت زین پس ندانم نوشت چو جزوی و کلی نوشتم به هم

شمارهٔ ۱۸

تا هست تیغ ‌کلها در برق و رعد نیسان تا هست سوز دلها در زلف و جعد جانان تا با فساد باشد همواره کون عالم تا با وعید باشد پیوسته وعد یزدان در مجلس بزرگان خالی مباد هرگز پیرایهٔ بزرگی مسعود سعد سلمان آن شاعر سخنور کز نظم او نکوتر کس در جهان ‌کلامی نشنید […]

شمارهٔ ۱۹

صدر دین را ملک‌العرش گزید از وزرا همچنان چون وزرا از همهٔ خلق جهان وزرا از همگان چون رمضان اندر سال صدر دین از وزرا چون شب قدر از رمضان

شمارهٔ ۲۰

چون مشک سیه بود مرا هر دو بنا گوش کافور ‌شد از پیری مشک سیه من هرچندکه بسیارگنه دارم یا رب آمرزش تو بیشترست از گنه من

شمارهٔ ۲۱

موی سیاه من به جوانی چو مشک بود کافور شد به پیری مشک سیاه من آورد روزگار ز پیری اثر پدید بر روی پژمریده و پشت دوتاه من هرگه ‌که من به سجده نهم روی بر زمین از دیدگان بر آب شود سجده‌گاه من یا رب اگر چه هست فراوان مرا گناه آمرزش تو بیشتر […]

شمارهٔ ۲۲

بیار فاخته مهرا شراب غالیه بوی که خاک غالیه رنگ است و روز فاخته‌گون تو با کرشمه طاوس پیش من بخرام اگر ز سرما طاوس شد ز باغ برون چنانکه باز نسیمن گرفت بر سرکوه بگیر بازی کز حلق و برآید خون از آن ‌کفی‌ که چو موی حواصل آمد گرم قدح بده که جهان […]

شمارهٔ ۲۳

از سروران باستان، وز مهتران عصر ما کردند نازش چار قوم از چار تن تا روز دین ایرانیان از رستم و عباسیان از معتصم سلجوقیان از سنجر و اسحاقیان از صدر دین

شمارهٔ ۸

زان خط تو که همی بردمد از عارض تو کس نگوید که جمال تو دگر خواهد شد عارض نازک تو بر صفت گل تازه است زینت تازه گلت سُنبلِ تَر خواهد شد گر دلم بر رخ تو شیفته و فتنه شدست بر خطت فتنه‌تر و شیفته‌تر خواهد شد ای پسر گر خط مشکینت چنین خواهد […]