قصه ی امیر

بیا برگرد

مگذار که یاد ما را طعم تلخ این حقیقت بِبَرد

این حقیقت است که از دل برود هر آنکه از دیده رَود

بیا برگرد تا خونه از عادتِت سیر نشده

تا نِگام با یک نگاهِ تازه درگیر نشده

بیا تا اومدنت دیر نشده دِلا دلگیر نشده

تا هنوز فاصلمون جوونه و پیر نشده

آخه شبا جای خواب توو چشام دریای آبه

ساعت دیواری از وقتی که رفتی تووی خوابه

هنوزم عکسِ من و تو روی دیوار تووی قابه

نامه ای که گفته بودی من نخوندم هنوزم لای کتابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *