غزلیات (گزیدهٔ ناقص)

گزیدهٔ غزل ۳۴۴

گل و شکوفه همه هست و یار نیست چه سود

بت شکر لب من در کنار نیست چه سود

بهار آمد و هر گل که باید آن همه هست

گلی که می طلبم در بهار نیست چه سود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *