گرگ و بره

لحظه ها

کهنه کتاب عشقمو راوی دل سوخته ام

آنچه به خود نوشته ام به غربت آموخته ام

ز فخر هر روزی ولی دوای هر درد و محن

نمی کند چاره من آن که تو را شناخته است

راهی رفتن است و بس به جستجوی هم نفس

می بردم تا آسمان عشق رهایی از قفس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *