گزیدۀ غزل ها

نیستان

او به مهمانی مهتابم برد

به سر آغاز می نابم برد

او مرا نغمه ی سرودن آموخت

گرم لالایی خود خوابم برد

او نیستان مرا آتش زد

کوک دود از تن مضرابم برد

ماورای همه آن سوی سراب

به تماشای گل آبم برد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *