روزهای بی خاطره

گل محبوبه

وقتی شب پاشو توو باغا می زاره، نفس گلا می گیره

وقتی تاریکی از آسمون می باره، دل غنچه ها می گیره

وقتی ظلمت نفس گلا رو بسته

گل محبوبه شب بیدار نشسته

دل به تاریکی و ظلم شب نمی ده

اونکه عطرش تا ته باغا رسیده

اگه محبوبه رو توو گلدون بزارند

همه اطرافشو خار و خَس بکارند

اگه دیوار بکشن دور وجودش

اگه تهمت بزنن به تار و پودش

عطر محبوبه شب، پشت هر دیوار سنگی راه داره

گل محبوبه شب، توی قلب غنچه ها پناه داره

شبا که گلا تو تاریکی نشستن

همه از وحشت شب چشما رو بستن

تنشون می لرزه از ترس سیاهی

گل محبوبه تو واسشون پناهی

http://afasoft.ir/post/124

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *