رگبار

جنگل بدون ریشه

توی خونمون به ما میگن فراری

توی غربت دَم به دَم انگشت نگاری

دیگه حتی صاحب اون خونه نیستیم

بیرون خونه میگن ما تروریستیم

وقتی خونه شده بود مثله جهنم

ما با ویزای بهشت بُریدیم از هم

حالا تو برزخ بدبینی اسیریم

نمی تونیم ریشمونو پس بگیریم

چاره ایی نموند بجز رفتن و رفتن

انگاری اینو رو پیشونیمون نوشتن

که سفر تقدیر ماست واسه همیشه

ما همینیم جنگل بدون ریشه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *