ای کاش

سر به زانوی کدام لاله بگذارم؟ در تنهایی کدام چمن؟ که به همدردی چشمان خونبارم التیام پروانه های نیم سوخته را از گیاهان دارویی مهرافزا آموخته باشد دست خواهش را کاسۀ نیاز کدام شبنم کنم تا آرامش یک صبح شادمان را به طراوت نداشته پوست چروکیده ام پیوند زنم بر گردۀ کدام آواز بنشینم از […]

مرد بی رنگ

من مرد بیرنگ و درد هزاران رنگ و درد مرا رنگ می کن خشم سیاه ، شرم قرمز و زرد رنگی است که عشق به من تعارف می کند مثل خورشید از عشق ماه مثل آتش از شرم پروانه و مثل شب از خشم آرمیدگان بستر شهوت گونه های یتیم ، ازسیلی حقارت بی رنگ […]

خداحافظ

دستهایم به گردنم آویخت به خودم گفته ام خداحافظ چون به آخر رسیده ام اینجا می روم تا که گم کنم خود را با خود آوارگی خوشم جانم به کجا می روم نمی پرسی؟ ناکجایی که خود نمی دانم

کمک ، کمک

یک منظومه شمسی جایزه می دهم به کسی که بگوید ماه من کجاست یک کهکشان مژدگانی فقط بگو ستاره شبهای خیال من در افول کدام صبح زشت برای همیشه رفت من دنبال سیاه چال مرگ می گردم کمک ، کمک