شمارهٔ ۹

بفال همایون و فرخنده اختر ببخت موفی و سعد موفر بوقتی که هست اندر و فال خوبی بروزی که هست اندرو سعد و اکبر ببزم نو ، اندر سرای نو آمد خداوند فرزانه شاه مظفر سخی شمس دولت ، گزین کهف امت ملک بوالفوارس ، طغانشاه صفدر روان بزرگی و طبع مروت سپهر معالی و […]

شمارهٔ ۲۵

در روزگار کامروا باد و شاد خوار شاه ملوک و صدر سلاطین روزگار سلطان ابوالملوک ملک ارسلان ، که چرخ ایوانش را بدیده نهادست بر کنار شاهی که تاج محمود از افتخار او در آفتاب ننگرد الا بچشم عار شاهی که تخت دارا از انتظار او هر ساعتی چو زیر کند نالهای زار از عشق […]

شمارهٔ ۱۰

ابر سیمابی اگر سیماب ریزد بر کمر دود سیماب از کمر ناگاه بنماید اثر ور ز سرما آبدان قارورۀ شامی شدست باز بگدازد همی قاروره را قاروره گر ور سیاه و خشک شد بادام تر ، بیباک نیست چون بجنبد لشکر نوروز گردد سبز و تر کوهسار ششتری پوش ار حواصل پوش گشت زان حواصل […]

شمارهٔ ۲۶

میرود سنجابگون بر چرخ از دریا بخار می کند پر حواصل بر سر عالم نثار مرکز خاک آهنین شد پاک و مستولی شدست بر زر گردون سرب سیما سحاب سیم بار گر بود از سیم پشت هر کسی گرم ، از چه رو عالمی لرزان شدند از بیم او سیماب وار ؟ چرخ چرخه ، […]

شمارهٔ ۱۱

عید شاداب درختیست که تا سال دگر از گل و میوۀ او بوی همی یابی و بر بوی آن گل بترازد چو خرد کار دماغ بر آن میوه بتازد چو خرد سوی جگر زین گل و میوه همان به که یکی گیرد بار زین گل و میوه چه گویی که چه باشد خوشتر؟ عید را […]

شمارهٔ ۱۲

بفال سعد و خجسته زمان و نیک اختر نشسته بودم یک شب بباغ وقت سحر ز باختر شده پیدا سر طلایۀ روز کشیده لشکر شب جوق جوق زس خاور فلک چو بیضۀ عنبر نمود و انجم او چنانکه یار کنی سند روس با عنبر بنات نعش تو گفتی که باشگونه همی نمود صورت صادی ز […]

شمارهٔ ۱۳

همایون جشن عید و ماه آذر خجسته باد بر شاه مظفر امیر انشاه بن قاورد جغری جمال دین و دین را پشت و یاور خداوندی ، کجا کوته نماید بپیش خطی او خط محور اگر خورشید بودی دست رادش شدی جرم زمین یاقوت احمر زمین باران جودش گر بیابد بجای سبزه روید از زمین زر […]

شمارهٔ ۱۴

چه روز بود که آن ، ماهروی سیمین بر برسم تعبیه بیرون گذشت بر لشکر ؟ حمایلی ز زر خسروانه اندر کتف بلا رگی کهن آزموده اندر بر برنگ چهرۀ من بر حمایلش کوکب چو آب دیدۀ من بر بلارگش گوهر بروی ماه بر ، از تیره شب نموده نگار بسیم خام بر ، از […]

شمارهٔ ۱۵

از آن دو عارض سوسن نمای لاله اثر بنفشه وار فرو برده ام بزانو سر ز فرقت رخ او بسکه خون همی بارم بسان چشم همایست چشم من بصور بنفشه رویم و سیمین سرشک از آنکه بتم ز سیم خام برآرد همی بنفشۀ تر عدوی عنبر و خصم شمامه گشتم ، از آنک شمامۀ ز […]

شمارهٔ ۱۶

بار دیگر بر ستاک گلبن بی برگ و بار افسر زرین بر آرد ابر مروارید بار گاه مینا زینت آرد زو نگار بوستان گاه مرجان زیور آرد زو عروس مرغزار غنچه سازد باغ را پر گلبن از مینا و زر لاله سازد کوه را پر پشته از شنگرف وقار دست سوسن نقرۀ نا پخته دارد […]