توضیحات

تک آهنگ ــ 9 ترانه ــ 170 تا 178 تک آهنگ های استاد از سال 1389 تا 1392. . 170 – پرنده ی مهاجر 171 – رفیق 172 – الکی ــ ریمیکس 173 – بازی 174 – تکرار 175 – تکرار ریمیکس 176 – پرواز 177 – پرنده 178 – نوازش .

نوازش

میشه نوازشم کنی وقتی گرفته حالم میشه ببندی بالمو آخه شکسته بالم می فهمی چی میگم بهت می بینی خستگیمو میشه بذارم پیش تو چند روزی زندگیمو میشه بشینی پیشم و یه شعر برام بخونی امشب یه کم تنها شدم، میشه پیشم بمونی انگار یه بغضی تو گلوم داره شکسته میشه اینجوری که پلکای تو […]

پرنده ی مهاجر

ای پرنده ی مهاجر سفرت سلامت امّا به کجا می ری عزیزم قفسه تموم دنیا روی شاخه های دوری، چه خوشی دوره صبوری وقتی خورشیدی نباشه تا همیشه سوت و کوری میگذره روزهای عمرت توی جاده های خلوت تا بخوای برگردی خونه گم میشی تو باغ غربت واسه ما فرقی نداره هر جا باشیم شب […]

رفیق

طاقت بیار میشه شنید خندیدن دل خواه رو تو زنده می مونی رفیق طاقت بیار این راه رو طوفانو پشت سر بزاراون سمت ما آبادیه این زمزه تو گوشمه فردا پر از آزادییه طاقت بیار رفیق دنیا تو مشت ماست طاقت بیار رفیق خورشید پشت ماست طاقت بیار رفیق ما هر دو بی کسیم طاقت […]

الکی ــ ریمیکس

من فقط عاشق اینم حرف قلبتو بدونم الکی بگم جداشیم تو بگی که نمیتونم من فقط عاشق اینم بگی از همه بیزاری دو سه روز پیدام نشه تا بینم چه حالی داری من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم اِنقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم من فقط عاشق اینم روز هایی که […]

بازی

تمامه سال من بی تو پر ازسوز زمستونه صدای خنده روهیچ کس نمیشنوه از این خونه تو رفتی و نگاه من یه دریا درد و غم داره یکی انگار توی سینم گل یاس داره می کاره بی تو قلب جهنم هم مثه خونه واسم سرده با اون حالی که تو رفتی محاله بازی برگرده دارم […]

تکرار

ای آدمک کوکی صبح شد که بیدار شی مثل همه ی عمرت تکرار شی و تکرار شی صبحه ولی انگار نیست، تو توی شب برقی بین شب و روز تو انگار که نیست فرقی شبهات مثه روزاته، روزات همگی تکرار از دست همه سیری، از دست خودت بیزار پرواز واسه تو مُرده، تو اوج نمی […]

تکرار ــ ریمیکس

ای آدمک کوکی صبح شد که بیدار شی مثل همه ی عمرت تکرار شی و تکرار شی صبحه ولی انگار نیست، تو توی شب برقی بین شب و روز تو انگار که نیست فرقی شبهات مثه روزاته، روزات همگی تکرار از دست همه سیری، از دست خودت بیزار پرواز واسه تو مُرده، تو اوج نمی […]

پرواز

من و تو دو تا پرنده توو قفس زندونی بودیم جای پر زدن نداشتیم ولی آسمونی بودیم ابر و بارونُ میدیدم اما دنیامون قفس بود چشم به دور دستا نداشتیم همینم واسه ما بس بود اما یک روز اونایی که ما رو باهم دوست نداشتن تو رو پر دادن و جاتم یه دونه آیینه گذاشتن […]

پرنده

میشه پرنده باشی ،اما رها نباشی میشه دلت بگیره ، اسیر غصه ها شی حالا که آسمونم ، دنیای تازه ایی نیست اون وقت یه جا بشینی ، محوه گذشته ها شی ترسیده باشی از کوچ ، اوجو ندیده باشی واسه یه مشت دونه ، اهلی آدما شی تو سایه ها بمونی ، درگیره سایه […]