بوسه ی باد

بوسه ی باد خزونی با هزار نامهربونی زیر گوش برگ تنها میگه طعمه خزونی برگ سبز و تر و تازه رنگ سبزشو می بازه غرق بوسه های باد و وحشت روزای تازه میکنه دل از درختا میشه آواره ی کوچه کوچه ای یادگاره روز های رفته و پوچه میشینه گوشه ی کوچه چشم به آسمون […]

توضیحات

غروب تا طلوع – 8 ترانه ــ 144 تا 151 این آلبوم به صورت ریمیکس ترانه های پیشین در سال 1385 :: 2006 انتشار یافته است. . 144 – فرنگیس 145 – خواب بارون 146 – فاصله 147 – طلوع 148 – بارون 149 – غروب 150 – خسته شدم 151 – بوسه باد .

طلوع

وقتی که دلتنگ می شَمو همراه تنهایی می رَم داغ دلم تازه میشه زمزمه های خوندنم وسوسه های موندنم با تو هم اندازه میشه قد هزار تا پنجره تنهایی آواز می خونم دارم با کی حرف می زنم نمی دونم نمی دونم این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیک تره کاش می تونستن بخونم […]

بارون

تو که بارونو ندیدی گل ابرا رو نچیدی گِله از خیسی جاده های غربت میکنی تو که خوابی تو که بیدار تو که مستی تو که هشیار لحظه های شبو با ستاره قسمت می کنی منو بشناس که همیشه نقش غصه ام روی شیشه من خشکیده درخته توی بطن باغ و بیشه جاده ای بی […]

غروب

یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من می کوبه سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده چشمای منتظر به پیچ جاده دلهره های دلِ پاک و ساده پنجره ی باز و غروبِ پاییز نم نم بارون تو […]

خسته شدم

خسته شدم بس که دلم دنباله یک بهونه گشت بس که ترانه خوندمو برگه زمونه برنگشت بازم کلاغِ قصه ها رفت و به خونش نرسید یکه سوار عاشقو هیچکی تو آینه ها ندید

فرنگیس

شب، شب که میشه تو کوچه ی غم اشک من میشه ستاره من، چشمامو به ابرا می دَم آسمون بارون می باره می خونم آه که دیگه فرنگیس عشق تو داغونم کرد به کی بگم که چشمات تو غصه زندونم کرد دلم شده دیوونه خدا خودش می دونه کوچه دلش می گیره سکوتشو میشکونه پنجره […]

خواب بارون

تو همونی که توی موج بلا واسه تو دستامو قایق می کنم اگه موجا تو رو از من بگیرن قطره قطره آب میشم دق می کنم وای که دلم طاقت دوریتو هیچ نداره بغض نبودن تو اشکامو در میاره ای که بی تو این کویر خواب بارون میبینه وقتی نیستی غم دنیا توی قلبم میشینه […]

فاصله

من میگم منو شکستن چشمه فانوسمو بستن تو میگی خدا بزرگه ماهو میده به شب من من میگم آخه دلم بود اونکه افتاده به خاکه تو میگی سرت سلامت آینه ها زلال و پاکه اینه که فاصله هارو نمی شه با گریه پُر کرد یکی مون بهار سرخوش یکی مون پاییز پر درد من میگم […]