جوانی

بهار عمر ما دور جوانی است پر از باران عشق و زندگانی است جوانی هاله ای از شوق و ذوق است بَرد از چهره ی جان، رنگ بدبختی دَرَد شیرازه ی سختی جوانی دوره ی بشکستن قفلِ درِ زندان سستی هاست رهایی از غم و اندوه و پَستی هاست جوانی روغن فانوس بیداری است جوانی […]

توفیق خوشبختی

حیات آوردگاه مرگ و امّید است. کمال آرزو در معرض دید است. ارادت را قوی گردان بسان صخره های کوه. بشوی از جان خود اندوه که ایمان در دلت جوشد. زِ ایمان، شور و شیدایی دلی مملوّ زیبایی پدید آید. برادر جان! مترس از نامرادی ها؛ مترس از خار وادی ها. تو امضا کن زِ […]

شماره ۲۵۶

پُر نگردد کوزه ی چشمی به مردابِ ستم دست شیطان می نویسد جمله آداب ستم کور کن چشمی که بیند گنج خود در رنج خلق تا نبیند از طمع بر دیگران خواب ستم

تو ایرانی

دل من سرزمین من تو میراث دلیرانی تو مهد خوب خوبانی تو ایرانی تو ایرانی تو فرق نام هستی را چو خورشید زر افشانی تو عالم را چنان چشمی مرید شاه مردانی جهان را گوهری در دل تو بر هر گوهری کانی تو چون قلب مسلمانی بدور از خوی شیطانی تو بر شاهان چنان تاجی […]

زندگی

زندگی می گذرد مشکی از رحمت ایزد بر دوش بیرقی در کفش از شور نُشور راهیِ چشمه ی نور جام کن جمله ی جان را؛ بچش از فیض حیات ای دلِ خسته! به امّید ببال بارشی در کار است دل برون آور از آن دخمه ی تاریک خیال ببَر اندر باران کوهِ گردنکش از آن، […]

شماره ۲۵۷

پتک بی‌داد، شبی سنگِ صبورم چو شکافت یک دم این جان، دلم از دست غم آسوده نیافت طاقتم پنبه ی حلّاج شد از چوبِ ستم آخر این رشته ی طاقت، کفِِ امّید بتافت

تمدید عشق

جان من روزی ره بازار زیبایی گرفت ناگهان دل دامن چشم فریبایی گرفت آن فریباییّ و زیبایی همه مال تو بود داغ دل هم یک نشان از آتش خال تو بود خام نخوت شد دلم یک چند روزی ای دریغ سرد شد آب و گِلم یک چند روزی ای دریغ دوری از عشقت مرا در […]

فروغ دلبر

هر غروبی، مژده ای نو بر طلوعی دیگر است هر کجا را بنگری،؛ آوازه ای از دلبر است پای ما را عشق او بر عرصه ی جود و وجود آورده است هستی اندر پای او سر بر سجود آورده است هر کجا باشد فروغ دلبری شام تاریکی،دگر در کار نیست شب خودش، مولود دل های […]

شماره ۲۵۸

شبی اندیشه در گوشم چنین گفت مشو هرگز تو با نامردمی جفت برای دیدن سیمای مردی بباید کینه را از سینه ها رُفت

هوای آبادی

اگر گل وا کند خود باوری ها نمایان می شود نو آوری ها اَلا ای بچّه های خاک ایران اَلا ای کُرد و فُرس و آذری ها بیایید ای پسرها ی دلاور شما ای دخترانِ چون پری ها وطن را با دلی روشن زِ دانش نگینی آورید از گوهری ها شکوفا می شود این جانم […]