می‌خواهم خوابِ اقاقیاها را بمیرم.

خیال‌گونه

در نسیمی کوتاه

که به تردید می‌گذرد

خوابِ اقاقیاها را

بمیرم.

می‌خواهم نفسِ سنگینِ اطلسی‌ها را پرواز گیرم.

در باغچه‌های تابستان،

خیس و گرم

به نخستین ساعاتِ عصر

نفسِ اطلسی‌ها را

پرواز گیرم.

حتا اگر

زنبقِ کبودِ کارد

بر سینه‌ام

گُل دهد ــ

می‌خواهم خوابِ اقاقیاها را بمیرم در آخرین فرصتِ گُل،

و عبورِ سنگینِ اطلسی‌ها باشم

بر تالارِ ارسی

به ساعتِ هفتِ عصر.

۱۸ آذرِ ۱۳۵۱

© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *