من پریشانم پریشان زاده ام

من فریب دوست خورده ام ساده ام

گفته بودی عشق مجنون می کند

هر چه بادا باد پس آماده ام

قصد جانم می کند هر شب فراق

خون بهای خویش را من داده ام

از ریا خالیست باور کن عزیز

سجده ام ، پیشانی ام ، سجاده ام

حال دشواریست بغضم در گلو

وقتی از بام دعا افتاده ام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *