لحظه ایی با من باش، تا از آن لحظه برویم تا گُل
که ببندم از نگاه تو به هر ستاره پُل
لحظه ایی با من باش، تا که از تو نفسی تازه کنم
تا از آن لحظه ی با تو سفر آغاز کنم
سفری تا تَهِ بیشه های سرسبز خیال
تا به دروازه ی شهر آرزوهای محال
سفری در خم و پیچ گذره ستاره ها
از میون دشت پر خاطره ی ترانه ها
لحظه ایی با من باش، تا به باغِ چشمِ تو پنجره ایی باز کنم
ازتو شعر و قصه و ترانه ایی سازکنم
شعری هم صدای بارون، رنگ سبز جنگل و آبیِ دریا
قصه ای به رنگ و عطر، قصه های عشق عاشقای دنیا
از یه لحظه تا همیشه، میشه از تو پَر گرفت تا اوج ابرا
کوچه پس کوچه ی شهرو، با خیالت پرسه زد تا مرز فردا