تو یه تاکِ قد کشیده پا گرفتی روی سینَم

واسه پا گرفتن تو عمریه که من زمینم

راز قد کشیدنتو عمریه دارم میبینم

داری میرسی به خورشید ولی من بازم همینم

می زنن چوب زیر ساقَت واسه لحظه های رُستن

ریختن آب زیر پاهات هی منو شستن و شستن

توی سرما و تو گرما واسه تو نجاتم عمری

توی هجوم باد وحشی سپر بلاتم عمری

آدما هجوم آوردن برگای سبزتو بردن

توی پاییز و زمستون ساقَتو به من سپردن

سنگینیت روی سینه ی من سایه تَم نصیب مردم

میوه ها تم آخرِ سر که میشن قسمت هر خم

نه دیگه پا میشم این بار خالی از هر شک و تردید

میرم اون بالا ها مغرور تا بشینم جایِ خورشید

تن به سایه ها نمی دَم بسه هر چی سختی دیدم

اینقدر زجر کشیدم تا به آرزوم رسیدم

بزار آدما بدونن میشه بیهوده نپوسید

میشه خورشید شد و تابید میشه آسمونو بوسید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *