دستهایم به گردنم آویخت
به خودم گفته ام خداحافظ
چون به آخر رسیده ام اینجا
می روم تا که گم کنم خود را
با خود آوارگی خوشم جانم
به کجا می روم نمی پرسی؟
ناکجایی که خود نمی دانم
دستهایم به گردنم آویخت
به خودم گفته ام خداحافظ
چون به آخر رسیده ام اینجا
می روم تا که گم کنم خود را
با خود آوارگی خوشم جانم
به کجا می روم نمی پرسی؟
ناکجایی که خود نمی دانم