شب آمد و باز رفتم اندر غم دوست

هم بر سر گریه‌ای که چشمم را خوست

از خون دلم هر مژه‌ای پنداری

سیخیست که پارهٔ جگر بر سر اوست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *