هر در که ز بحر اشکم افتد به کنار

در رشتهٔ جان خود کشم گوهروار

گیرم به کفش چو سبحه در فرقت یار

یعنی که نمی‌زنم نفس جز بشمار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *