به ایرج کابلی

ظلماتِ مطلقِ نابینایی.

احساسِ مرگ‌زای تنهایی.

«ــ چه ساعتی‌ست؟ (از ذهنت می‌گذرد)

چه روزی

چه ماهی

از چه سالِ کدام قرنِ کدام تاریخِ کدام سیاره؟»

تک‌سُرفه‌یی ناگاه

تنگ از کنارِ تو.

آه، احساسِ رهایی‌بخشِ همچراغی!

۱ مهرِ ۱۳۷۰

© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *