من و مزرعه یه عمره، چشم به راه یه بهاریم

زیر شلاق زمستون، ضربه ها رو می شماریم

توی این شهر غیر گریه، کاره دیگه ایی نداریم

هرکی خوابه خوش به حالش، به ما به بیدار ی دچاریم

تن این مزرعه خشک تشنه ی بذر دوباره است

شب پر از حضور تلخه، جای خالیه یه ستاره است

مزرعه دزدیدنی نیست، فردا میلاد بهاره

دیگه این مزرعه هرگز، ترسی از خزون نداره

نفس بکش نفس بکش، اینجا نفس غنیمته

توی سکوت مزرعه، صدای تو یه نعمته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *