گیسو بیفشان تا سر ببازم

دریای نازی غرق نیازم

از این معما با کس نگفتم

خاک مزارم صندوق رازم

بودی که بودم ، هستی که هستم

گر در نشیبم ، گر در فرازم

در وصف هجران گوید دمادم

شرحی بر آتش سوز و گدازم

گفتی از این ره صد توبه باید

گیرم که کردم با دل چه سازم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *