عشق آمد و گرد فتنه بر جایم ریخت

عقلم شد و صبررفت و دانش بگریخت

این واقعه هیچ دوست دستم نگرفت

جز دیده که هر چه داشت درپایم ریخت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *