شمارهٔ ۴۶۷ – شراب خواهد
ای کریمی که جرم هفت اختر هست با عرض لطف تو پیکی تویی آن مکرمی که عالم را ضبط کردی به مختصر نیکی هست مهمانکی مرا امروز ترککی تنگ چشمکی قیکی او ز مستی به یک دو می گروست من بدو داد خواهم از سه یکی هیچ باشد ترا ظرافت آن که فرستی به من […]
شمارهٔ ۴۸۳ – مطایبه
دوش مهمان خواجهای بودم اینت نامردمی و اینت سگی دوش تا روز هردو نغنودیم او ز سیری و من ز گرسنگی
شمارهٔ ۴۶۸ – در تقاضا
خداوندا حریفان آمدستند که تا با من کنند امشب عدیلی به زر سیکی نمییابم در این شهر وگرنه نیست در طبعم بخیلی اعانت کن مرا امشب به سیکی و یا بیرون کن اینها را به سیلی
شمارهٔ ۴۸۴ – در شکایت
تو وزیری و منت مدحت گوی دست من بیعطا روا بینی شو وزارت به من سپار و مرا مدحتی گوی تا عطا بینی
شمارهٔ ۴۶۹ – در ناخن گرفتن صاحب
سحرگاهی به نزد خواجه رفتم که بفزاید مرا جاهی و مالی به دست خواجه در، ده بدر دیدم کز آن هر بدر بود او را ملالی درآمد مرغکی وانگه به منقار ربود از فرق هر بدری هلالی
شمارهٔ ۴۸۵ – صاحب به حکیم اسبی وعده کرد در تقاضای آن این قطعه را گفته
زهی نفاذ تو در سر کارهای ممالک گرفته نسبت اسرار حکمهای الهی مقال رفعت قدر تو پیش رفعت گردون حدیث پایهٔ ما هست پیش پستی ماهی چو وقفنامهٔ دولت قضا به نام تو بنوشت چهار عنصر و نه چرخ برزدند گواهی تویی که مسرع امرت ندید وهن توقف تویی که عرصهٔ جاهت ندید ننگ تباهی […]
شمارهٔ ۴۷۰ – قسمت در توبه و انابه
به خدایی که بازگشت بدوست که مرا بازگشت نیست به می مگر از بهر حفظ قوت و بس فارغ از چنگ و نای و بربط و نی نکنم خدمت و نگویم شعر گر جهان پر شود ز حاتم طی جز که پیروز شاه عادل را آنکه پیروزیست راتب وی دگر آن کز دروغ باشم دور […]
شمارهٔ ۴۸۶ – مدح سدید فقیهی
جهان را دلم گفت لطفی کن آخر دلت سیر ناید ز چندین سفیهی جهان گفت از من لطافت نیاید سدید فقیهی سدید فقیهی
شمارهٔ ۴۷۱ – شکایت از زمانه
گر نیستی زمانه به جنگ و نبرد خلق پیوسته با زمانه کجا در نبردمی ور آسیای چرخ بر غمم نگرددی در جوی آسیا متوطن نگردمی آب مراد زیر پل کس نمیرود ورنه قفا ز ورطهٔ طوفان نخوردمی با من غم خرابی عالم به کلبهای کی جفت گرددی اگر آزاد و فردمی نفسی که گر بدان […]
شمارهٔ ۴۸۷ – در ستایش سخن خود
بزرگوارا با آنکه معرضم ز سخن چنانکه باز ندانم کنون زردف روی هنوز با همه اعراض من چو درنگری سخن چنانکه چنان به بود ز من شنوی