گفتم: «ای سلطان ِ خوبان! رحم کُن بر این غریب!»
گفت: «در دنبال ِ دل ره گُم کُنَد مِسکین غریب»
گفتماش: «مَگذَر زمانی!» گفت: «معذورم بدار!»
– خانهپروردی چه تاب آرد غم ِ چندین غریب؟
خفته بر سنجاب ِ شاهی نازنینی را چه غم
گر ز ِ خار و خاره سازد بستر و بالین غریب
ای که در زنجیر ِ زُلفات جایِ چندین آشنا ست
خوش فتاد آن خال ِ مشکین بر رُخ ِ رنگین غریب
مینماید عکس ِ مِی در رنگ ِ رو یِ مهوشات
همچو برگ ِ ارغوان بر صفحهیِ نسرین غریب
بس غریب افتاده است آن مور خط گرد ِ رُخات
گر چه نَبْوَد در نگارستان خط ِ مشکین غریب
گفتم ای شام ِ غریبان طُرّهیِ شبرنگ ِ تو
در سحرگاهان حَذَر کُن چون بنالد این غریب
گفت: «حافظ! آشنایان در مقام ِ حیرتاند
دور نبوَد گَر نشیند خسته و مِسکین غریب»
سهیل قاسمی
فریدون فرح اندوز
مریم فقیهی کیا
شرح سطر به سطر
توضیح در باره شرح سطر به سطر
ستیغ، هیچ ادعایی در کامل و جامع بودن شرحها ندارد.
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب
مسکین: بیچاره، در راه مانده
غریب: بیکس
رحم ، مسکین تناسب- آیهی انفاق
گفتم ای پادشاه خوبان براین غریب رحم کن ( درخواست توجه دارد ) ،
معشوق پاسخ داد کسی که به دنبال خواستهی دل خودش باشد ، بیچارهی بیکسی است که راهش را گم می کند.
رحم کردن من فایدهای هم ندارد و او به دنبال دل میرود و گم میشود.
گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب
خانهپرورد: آنکه در خانه پرورش یافته و سرد و گرم روزگار را نچشیده
به او گفتم نرو، چندی بمان، گفت عذر مرا بپذیر چرا که من خانهپرود هستم و {غم غریبها (یی که در دنبال دل راه گم کرده اند) / غم زیاد} را نمی توانم تحمل کنم.
معنای دیگر: به او گفتم نرو، چندی بمان، گفت عذر مرا بپذیر. نمی توانم. در اینجا جمله مخاطب شاعر تمام می شود. و مصراع دوم، حرف شاعر است. می گوید بله دیگر! یک شخص ِ نازپرورده معلوم است که نمی تواند من ِ غریب را تحمل کند. و نخواهد ماند.
خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب
سنجاب: حیوانی مثل سمور به رنگ خاکستری، که پوستی قیمتی دارد
سنجاب شاهی: پوستین یا تشکچهای از پوست سنجاب که برای شاهان ساخته شده باشد.
خاره: سنگ سخت، خارا
بالین: بالش
بستر: تشک
نازنینی ( خانهپروردی ) که بر تشکچهی پوست سنجاب خفته است ( در پر قو بزرگ شده ) چه غم دارد ( درکی ندارد ) از غریبی که خار بیابان تشک او و سنگ خارا بالش اوست.
لف و نشر مرتب: خار و خاره/بستر و بالین
ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب
آشنا ، غریب متضاد
غریب:
- بی کس
- عجیب
زلف به زنجیر تشبیه شده است که دلهای عاشقان را اسیر کرده.
ای کسی که دلهای زیادی در زنجیر زلف تو گرفتارند ( با زنجیر زلف تو آشنا شده اند )
آن خال مشکین بر رخ رنگین خوش غریب فتاد:
رخ رنگین: ترکیبی از چهرهی خوش آب و رنگ ( ارغوانی ) و می لعل و ابروی مشکی و …
- آن خال مشکین بر چهرهی رنگین تو خوش ( بسیار ) غریب و تنها افتاده.
- آن خال مشکین بر چهرهی رنگین تو بس شگفتی آور ( و زیبا ) است. خال عجیب و غریب به چهرهت می آید.
مینماید عکس می در رنگ روی مه وشت همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرین غریب
می نُماید: نشان می دهد، منعکس می کند
عکس: تصویر
روی مهوش: صورتی مانند ماه (سپید و گرد و …)
غریب:
- شگفتانگیز
- بی کس
صفحه: برگ ، ورق ، لوح ، پیشانی
صورت تو مثل ماه نورانی و لطیف است که تصویر می بر چهرهی تو منعکس می شود.
وقتی پیالهی می در دست داری و به آن نگاه می کنی ، سرخی شراب در چهرهی تو منعکس می شود. همانطوری که انعکاس ِ سرخی گل ارغوان بر سپیدی گل نسرین می افتد. و این اتفاق شگفت انگیزی است.
بس غریب افتاده است آن مور خط گرد رخت گر چه نبود در نگارستان خط مشکین غریب
نگارستان؛ نگارخانهی چین: اتاقی در چین که مانی و دیگر نقاشان در آن نقاشی کردهاند.
خط: مویی که در بناگوش و گرد صورت می روید
غریب:
- بی کس
- شگفتانگیز
مور: موج ، مورچه
آن خط باریکی ( صف مورچه ها) که گرد ِ چهرهات موج می زند بس شگفت انگیز/تنها است، اگرچه وجود خط مشکین در نگارستان عجیب/تنها نیست.
مشخصهی خط مورچه این است که یک خط صاف و منظم نیست. خطی است که کم و زیاد و کمرنگ و پررنگ می شود..
عین خط ریش یا سبیل که پیوسته نیست. بعضی جاها موی کمتر و بعضی جاها موی بیشتر روییده
مورخط: صف مورچه که گرد صورت یار راهش را گم کرده و غریب افتاده.
گفتم ای شام غریبان طره شبرنگ تو در سحرگاهان حذر کن چون بنالد این غریب
طره: مویی که بر عارض ریزند.
طرهی شبرنگ: مویی که در نهایت سیاهی مانند شب است
غریب: تنها و بیکس
گفتم موی سیاه تو مثل شام غریبان تاریک است، در سحرگاهان (که تاریکی می رود) از آه سحرگاهی این غریب و تنها برحذر باش.
(از آه سحری غریبان بترس)
گفت حافظ آشنایان در مقام حیرتند دور نبود گر نشیند خسته و مسکین غریب
به حافظ گفت که آشنایان یار در حیرت و سرگردانی به سر می برند، کسی که غریب و بیکس است اگر خسته و بیچاره بماند دور از انتظار نیست.
آشنا در بیت ۴ آمده است، که در زنجیر زلف یار گرفتارند.
در عشق به یار ، آشنا را در مقابل غریب می تونیم پیشکسوت در مقابل تازه کار معنی کنیم.
وزن عروضی و تقطیع
گُفـ تـَ مِی سُلـ طَا نـِ خُو بان رَحـ مـِ کُنـ بَر این غـَ رِیـ ب
فاعلاتن / فاعلاتن / فاعلاتن / فاعلن
یا:
تن ت تن تن / تن ت تن تن/ تن ت تن تن / تن ت تن
نام ِ قدیمی بحر: رمل مثمن محذوف
gof ta mey sol taa ne xoo ban rah m(e) kon bar ?in ga rii b
gof t(e) dar don baa le del rah gom ko nad mes kin ga rii b
اختلاف نسخهها
چند نسخه متفاوت با نسخه مرجع
اساس کار ستیغ، نسخه چاپ قزوینی و غنی است. و تصحیحهای دیگر اینجا در دسترس است
خانلری
گفتم ای سلطان ِ خوبان رحم کُن بر این غریب
گفت در دنبال ِ دل ره گُم کُنَد مِسکین غریب
گفتماش مَگذَر زمانی گفت معذورم بدار
خانهپروردی چه تاب آرد غم ِ چندین غریب
خفته بر سنجاب ِ شاهی نازنینی را چه غم
گر ز ِ خار و خاره سازد بستر و بالین غریب
ای که در زنجیر ِ زُلفات جان ِ چندین آشنا ست
خوش فتاد آن خال ِ مشکین بر رُخ ِ رنگین غریب
مینماید عکس ِ مِی در رنگ ِ رو یِ مهوشات
همچو برگ ِ ارغوان بر صفحهیِ نسرین غریب
بس غریب افتاده است آن مور خطّ ات گرد ِ رُخ
گر چه نَبْوَد در نگارستان خط ِ مشکین غریب
گفتم ای شام ِ غریبان طُرّهیِ شبرنگ ِ تو
در سحرگاهان حَذَر کُن چون بنالد این غریب
گفت حافظ آشنایان در مقام ِ حیرتاند
دور نبوَد گَر نشیند خسته و مِسکین غریب
اختلاف نسخه ها بر اساس تصحیح خانلری
بیت یکم:
در سودای دل
ره گم می کند
بیت دوم:
بگذر زمانی
بیت سوم:
کو زِ خار و خاره
بیت چهارم:
جای چندین
چندین پارسا ست
خال شیرین
بیت پنجم:
رنگ و روی
برگ ِ زعفران
بیت ششم:
آن مورچه کرد رخت | مور خط گرد رخت
خط مسکین
بیت هفتم:
طره ی رنگین تو
هر سحرگاهان
بیت هشتم:
خسته و مسکین | خسته ی مسکین
حافظ شیراز
حافظ شیراز به روایت احمد شاملو این غزل را ندارد
حافظ به سعی سایه
گفتم ای سلطان ِ خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال ِ دل ره گم کند مسکین غریب
گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار
خانهپروردی چه تاب آرد غم ِ چندین غریب
خفته بر سنجاب ِ شاهی نازنینی را چه غم
گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب
ای که در زنجیر ِ زلفت جای ِ چندین آشناست
خوش فتاد آن خال ِ مشکین بر رخ ِ رنگین غریب
مینماید عکس ِ مِی در رنگ ِ رو یِ مهوَشت
همچو برگ ِ ارغوان بر صفحهیِ نسرین غریب
بس غریب افتاده است آن مور ِ خط گرد ِ رُخت
گر چه نَبْوَد در نگارستان خط ِ مشکین غریب
گفتم ای شام ِ غریبان طُرّهیِ شبرنگ ِ تو
در سحرگاهان حذر کن چون بنالد این غریب
گفت حافظ آشنایان در مقام ِ حیرتند
دور نَبْوَد گر نشیند خسته و غمگین غریب
اختلاف نسخه ها
اختلاف نسخ:
شاملو این غزل را ندارد.
حافظ به سعی سایه، نسخهی انجوی و مهدی پرهام با نسخهی قزوینی-غنی مطابقت دارد.
خرید آثار مرتبط
خرید آنلاین آثار دانلودی، خرید کالا، دانلود محصولات رایگان
دیوان حافظ
قزوینی و قاسم غنی
نسخه PDF تصویربرداری شده از چاپ هندوستان
دیوان غزلیات حافظ
پرویز ناتل خانلری
نسخه PDF تصویربرداری شده از کتاب قدیمی
دیوان خواجه حافظ
سید عبدالرحیم خلخالی
تصویربرداری شده از کتاب چاپ سال ۱۳۰۶
طریق عشق
بدیع الزمان فروزان فر
شرح غزلیاتی چند از حافظ
شنیدن غزلهای حافظ با صدای جاودانهی فریدون فرح اندوز، لذتی دوچندان به شعر میبخشد. خاصه آنکه هم صدا را بشنوی و هم تصویر ببینی. مجموعهی غزلهای حافظ، در دو شکل صوتی و تصویری با اجرای فریدون فرحاندوز را اینجا تهیه کنید و لذتش را ببرید.
سهیل قاسمی، مجموعهئی از اجرای تمام غزلهای حافظ بر اساس نسخهی قزوینی و غنی ارائه کرده است. رویکرد سهیل قاسمی، ارائهی نسخهی صوتی با اولویت نهادن بر اصل درستخوانی اشعار، رعایت صحیح لحن و ادای صحیح واژگان با پایبندی به وزن شعر است. اینجا مجموعهی «حافظ شاعر» سهیل قاسمی را تهیه کنید.
نرم افزار حافظ شاعر، تلاشی است برای در دسترس نهادن نسخه درست دیوان حافظ. آنچه که ما را در مجموعه ستیغ بر آن داشت که در کنار اپ های فراوان حافظ موجود در مارکت های موبایلی، کار دیگری ارائه دهیم، جدا از علاقه شخصی، تلاش در ارائه مرجع قابل اعتمادی از متن دیوان، با لحاظ رویکرد علمی معرفی نسخه ها و تصحیح های مختلف، نسخه بدل ها، و شرح های بدیع و کاملی برای علاقهمندان به فال حافظ بود.
شرح فال
اگر به دنبال خواسته ی دل خودت هستی احتیاط بیشتری کن. ممکن است اگر بی محابا به دنبال دلت راه بیفتی، راه را گم کنی. انتظارت از دیگران را تعدیل کن و از آن بکاه. انتظار این که دیگران غمخوار تو باشند شاید انتظار عاقلانه ای نباشد.
به خودت متکی باش. کسی دلش به حال تو نخواهد سوخت و در شرایط سختی، کسی از رفاه و آسایش خود نخواهد گذشت تا به تو کمک کند. فقط تو نیستی. بسیاری دیگر هم در سودای آرزوهای تو هستند. راه دشواری در پیش داری. هدف و دلخواه تو بسیار دل انگیز و وسوسه کننده است. اما در این راه باید با مشکلات و رقیبان زیادی دست و پنجه نرم کنی. شاید فکر کنی که خواسته زیاد و نامعقولی نداری. اما بدان که تلاش زیادی لازم است و این کار را باید به تنهایی و با تکیه به خودت بسپاری. مراقب باش تا کسی را میازاری و از خودت نرنجانی. که رنجش و ناله دیگران بر سرنوشت تو اثر خوبی نخواهد داشت. در نظر بگیر که بسیاری پیش از تو همین تلاش را کرده اند. از سختی های کار ناراضی نباش و سعی کن دشواری ها را بپذیری و از پس آن بر آیی.
۰ Comments
Trackbacks/Pingbacks