ای شاهد ِ قدسی که کَشَد بند ِ نقاب‌ات
و ای مرغ ِ بهشتی که دهد دانه و آب‌ات

خواب‌ام بِشُد از دیده در این فکر ِ جگرسوز
ک‌آغوش ِ که شد منزل ِ آسایش و خواب‌ات

درویش نمی‌پرسی و ترسم که نباشد
اندیشه‌یِ آمرزش و پروای ثواب‌ات

راه ِ دل ِ عُشّاق زد آن چشم ِ خماری
پیدا ست از این شیوه که مَست است شراب‌ات

تیری که زدی بر دل‌ام از غمزه، خطا رَفت
تا باز چه اندیشه کند رای صواب‌ات!

هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
پیدا ست نگارا که بلند است جَناب‌ات

دور است سر ِ آب از این بادیه هُش‌دار
تا غول ِ بیابان نفریبد به سراب‌ات

تا در ره ِ پیری به چه آیین رَوی ای دل
باری به غَلَط صرف شد ایّام ِ شباب‌ات

ای قصر ِ دل‌افروز که منزل‌گه ِ اُنسی
یا رب مَکُناد آفت ِ ایّام خراب‌ات

حافظ نه غُلامی‌ست که از خواجه گُریزد
صلحی کن و بازآ که خراب‌ام زِ عتاب‌ات

فریدون فرح اندوز

شرح سطر به سطر
توضیح در باره شرح سطر به سطر

ستیغ، هیچ ادعایی در کامل و جامع بودن شرح‌ها ندارد.

ای شاهد ِ قدسی که کَشَد بند ِ نقاب‌ات و ای مرغ ِ بهشتی که دهد دانه و آب‌ات

قدسی: منسوب به قدس: ملکوتی، بهشتی
قدس: پاکی
شاهد: زیبارو
مرغ: پرنده
نقاب: روبند، پوشش

مرغ ، آب و دانه تناسب
قدسی ، بهشتی تناسب
شاهد قدسی متناقض‌نما

ای زیباروی پاک چه کسی (به خلوت تو راه دارد و) بند نقاب تو را باز می‌کند؟
و ای پرنده‌ی بهشتی چه کسی به تو آب و دانه می‌دهد؟

خواب‌ام بِشُد از دیده در این فکر ِ جگرسوز ک‌آغوش ِ که شد منزل ِ آسایش و خواب‌ات

دیده: چشم
منزل: استراحتگاه

از این فکر جگرسوز و آزاردهنده خواب از چشمم برفت (بی‌خواب شدم) که در آغوش چه کسی می‌خوابی و آسودگی داری؟

درویش نمی‌پرسی و ترسم که نباشد اندیشه‌یِ آمرزش و پروای ثواب‌ات

درویش: تهیدست، کسی که به اندک مایه از مال دنیا قناعت می‌کند.
پرسیدن: جویا شدن از حال کسی
اندیشه: نگرانی
پروا: میل و رغبت، توجه و التفات
ثواب: پاداش کار نیک

درویش: کنایه از خود شاعر
ثواب: پرس و جو از حال شاعر

ترتیب اجزاء جمله:

درویش نمی‌پرسی و ترسم که تو را اندیشه‌ی آمرزش و پروای ثواب نباشد.

از حال من ِ درویش پرس و جویی نمی‌کنی، می‌ترسم که به فکر آمرزش و پاداش کار نیک نباشی!

راه ِ دل ِ عُشّاق زد آن چشم ِ خماری پیدا ست از این شیوه که مَست است شراب‌ات

راه زدن:

  1. راهزنی کردن
  2. اصطلاح موسیقیایی
  3.  

عشاق: پرده‌ای در موسیقی

شیوه: روش، طریق

شراب: نگاه ِ چشم ِ مست ِ معشوق

آن چشم خمار و مست تو دل عشاق را ربود/در پرده‌ی عشاق نواخت، از این روش چشمت مشخص است که شرابی مست در نگاهت هست.

تیری که زدی بر دل‌ام از غمزه، خطا رَفت تا باز چه اندیشه کند رای صواب‌ات!

غمزه: بر هم زدن مژگان از روی ناز و کرشمه
صواب: راست و درست، مصلحت
اندیشه کردن: فکر کردن
رای: نظر، عقیده

با غمزه‌ی مژگانت تیری به سمت دل من پرتاب کردی اما به خطا رفت (و من جان سالم به در بردم)، (منتظرم) تا دوباره نظر درست و مصلحت تو چه تدبیری برای (کشتن) من می‌اندیشد.

هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی پیدا ست نگارا که بلند است جَناب‌ات

جناب: آستانه، درگاه

نگارا! هر ناله و فریادی که کردم، نشنیدی، مشخص است که درگاه تو بلند است و ناله و فریاد من به درگاه تو نمی‌رسد‌.

دور است سر ِ آب از این بادیه هُش‌دار تا غول ِ بیابان نفریبد به سراب‌ات

بادیه: بیابان
سر ِ آب: سرچشمه
سراب: تصویری موهوم که در روز و در اثر گرمای زیاد، روی سطح افقی و در فاصله‌ی دور به دلیل انعکاس نور به وجود می‌آید.
هش دار: هوشیار باش
غول: موجود افسانه‌ای بزرگ‌جثه و بدهیکل
غول بیابان: غولی که گمان می‌رود در بیابان باشد

سر آب و سراب جناس

بادیه ، بیابان ، سراب ، سر آب تناسب

سرچشمه‌ی آب در این بیابان بسیار دور است، هوشیار باش! تا غول بیابان تو را با سراب فریب ندهد.

تا در ره ِ پیری به چه آیین رَوی ای دل باری به غَلَط صرف شد ایّام ِ شباب‌ات

آیین: روش
باری: به هر جهت
شباب: جوانی

ای دل! به هر روی روزگار جوانی‌ات که در مسیر اشتباه از بین رفت، تا ببینیم که در پیری چگونه زندگی می‌کنی.

ای قصر ِ دل‌افروز که منزل‌گه ِ اُنسی یا رب مَکُناد آفت ِ ایّام خراب‌ات

آفت: آسیب، بلا
انس: خوگرفتن
منزلگه: استراحت‌گاه بین راهی
دل‌افروز: روشن‌کننده‌ی دل

(در کنار یار بودن و هم‌صحبتی با او) مانند منزلی مملو از آرامش و انس است که در عین سادگی مانند قصری دل‌افروز باشکوه است.

ای محبوبی که چون قصری باشکوه، منزل آرامش و استراحت ما محسوب می‌شوی!
یارب! از آسیب روزگار آن را در امان بدار!

حافظ نه غُلامی‌ست که از خواجه گُریزد صلحی کن و بازآ که خراب‌ام زِ عتاب‌ات

غلام: خدمتگزار
خواجه: ارباب
عتاب: تندخویی

حافظ خدمتگزاری نیست که از اربابش گریزان باشد، از در آشتی درآی و بازآ که از خشم تو خرابم.

وزن عروضی و تقطیع

اِی شَا هـِ دِ قُد سِیـ کـِ کـَ شـَد بَنـ دِ نـِ قَا بَت

مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ فعولن
یا
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فع لن

یا:

تن تن ت تت تن تن ت ت تن تن ت ت تن تن

نام ِ قدیمی بحر: هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف

Aei saa he de qod sii ke ka sad ban de ne qaa bat

veu mor qe be hes tii ke da had daa ne vo ?aa bat

اختلاف نسخه‌ها

چند نسخه متفاوت با نسخه مرجع

اساس کار ستیغ، نسخه چاپ قزوینی و غنی است. و تصحیح‌های دیگر اینجا در دسترس است

خانلری

ای شاهد ِ قدسی که کَشَد بند ِ نقاب‌ات
و ای مرغ ِ بهشتی که دهد دانه و آب‌ات

خواب‌ام بِشُد از دیده در این فکر ِ جگرسوز
ک‌آغوش ِ که شد منزل و ماوا گه ِ خواب‌ات

درویش نمی‌پرسی و ترسم که نباشد
اندیشه‌یِ آمرزش و پروای ثواب‌ات

راه ِ دل ِ عُشّاق زد آن چشم ِ خمارین
پیدا ست از این شیوه که مَست است شراب‌ات

تیری که زدی بر دل‌ام از غمزه، خطا رَفت
تا باز چه اندیشه کند رای صواب‌ات

هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
پیدا ست نگارا که بلند است جناب‌ات

دور است سر ِ آب در این بادیه هُش‌دار
تا غول ِ بیابان نفریبد به سراب‌ات

تا در ره ِ پیری به چه آیین رَوی ای دل
باری به غَلَط صرف شد ایّام ِ شباب‌ات

ای قصر ِ دل‌افروز که منزل‌گه ِ اُنسی
یا رب مَکُناد آفت ِ ایّام خراب‌ات

حافظ نه غُلامی‌ست که از خواجه گُریزد
لطفی کن و بازآ که خراب‌ام زِ عتاب‌ات

 

اختلاف نسخه ها بر اساس تصحیح خانلری

بیت یکم:
ای مرغ

بیت دوم:
از این فکر
که شد تکیه و ماواکه
منزل و آسایش خوابت | منزل آسایش خوابت

بیت سوم:
تدبیر صوابت | پروای صوابت

بیت چهارم:
چشم خماری

بیت پنجم:
خطا بود
تا باز چه تدبیر کند

بیت ششم:
نشنودی

بیت هفتم:
دور است همی آب
از این بادیه

بیت نهم:
که عشرت‌گه ِ انسی

بیت دهم:
که از خواجه برنجد
صلحی کن و
که نرنجم ز عتابت | که برنجم ز عتابت

حافظ شیراز

ای شاهد ِ قُدسی، که کَشَد بند ِ نقاب‌ات؟
وْ اِی مُرغ ِ بهشتی، که دَهَد دانه و آب‌ات؟

خواب‌ام بِشُد از دیده در این فکر ِ جگرسوز
ک‌آغوش ِ که شد منزل و مأوا، گَه ِ خواب‌ات!

بیمار نمی‌پرسی و، ترسم که نباشد
اندیشه‌یِ آمُرزش و پروا یِ ثواب‌ات.

هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
پیدا ست نگارا، که بلند است جناب‌ات.

 

راه ِ دل ِ عُشّاق زد آن چشم ِ خمارین
پیدا ست از این شیوه که مَست است شراب‌ات.

تیری که زدی بر دل‌ام از غمزه، خطا رَفت
تا باز چه تدبیر کند رای ِ صواب‌ات.

 

ای قصر ِ دل‌افروز که منزل‌گه ِ اُنسی!
یا رب، مَکُناد آفَت ِ ایّامْ خراب‌ات!

#

تا در ره ِ پیری به چه آئین رَوی، ای دل!
باری به غَلَط صرف شد ایّام ِ شباب‌ات.

 

دور است سر ِ آب در این بادیه، هُش‌دار
تا غول ِ بیابان نفریبد به سراب‌ات!

#

حافظ نه غُلامی‌ست که از خواجه گُریزد
لُطفی کن و بازآ، که نَرَنجَم زِ عتاب‌ات.

حافظ به سعی سایه

ای شاهد ِ قدسی که کشد بند ِ نقابت
وی مرغ ِ بهشتی که دهد دانه و آبت

خوابم بشد از دیده در این فکر ِ جگرسوز
کاغوش ِ که شد منزل ِ آسایش و خوابت

درویش نمی‌پرسی و ترسم که نباشد
اندیشه‌یِ آمرزش و پروای ثوابت

راه ِ دل ِ عشّاق زد آن چشم ِ خمارین
پیداست از این شیوه که مست است شرابت

تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه تدبیر کند رای ِ صوابت

هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
پیدا ست نگارا که بلند است جنابت

دور است سر ِ آب ازین بادیه هش‌دار
تا غول ِ بیابان نفریبد به سرابت

تا در ره ِ پیری به چه آیین روی ای دل
باری به غلط صرف شد ایّام ِ شبابت

ای قصر ِ دل‌افروز که منزلگه ِ اُنسی
یا رب مکناد آفت ِ ایّام خرابت

حافظ نه غلامی‌ست که از خواجه گریزد
لطفی کن و بازآ که خرابم زِ عتابت

اختلاف نسخه ها

نسخه‌ی شاملو:

بیت ۲: منزل و ماوا، گه ِ خوابت

بیت ۳: بیمار نمی‌پرسی و..

بیت ۴: چشم خمارین

بیت ۵: تا باز چه تدبیر کند رای صوابت

بیت ۷: دور است سر آب در این بادیه هشدار

بیت ۱۰: لطفی کن و بازآ که نرنجم ز عتابت

 

حافظ به سعی سایه:

بیت ۴: چشم خمارین

بیت ۵: تا باز چه تدبیر کند رای صوابت

بیت ۱۰: لطفی کن و بازآ

 

نسخه‌ی انجوی:

بیت ۷: دور است سر آب در این بادیه هشدار

بیت ۱۰: لطفی کن و بازآ

 

نسخه‌ی انجوی به قلم مهدی پرهام:

بیت ۴: چشم خمارین

بیت ۷: دور است سر آب در این بادیه هشدار

بیت ۱۰: لطفی کن و بازآ

خرید آثار مرتبط

خرید آنلاین آثار دانلودی، خرید کالا، دانلود محصولات رایگان

دیوان حافظ

قزوینی و قاسم غنی

نسخه PDF تصویربرداری شده از چاپ هندوستان

دیوان غزلیات حافظ

پرویز ناتل خانلری

نسخه PDF تصویربرداری شده از کتاب قدیمی

دیوان خواجه حافظ

سید عبدالرحیم خلخالی

تصویربرداری شده از کتاب چاپ سال ۱۳۰۶

طریق عشق

بدیع الزمان فروزان فر

شرح غزلیاتی چند از حافظ

شنیدن غزل‌های حافظ با صدای جاودانه‌ی فریدون فرح اندوز، لذتی دوچندان به شعر می‌بخشد. خاصه آن‌که هم صدا را بشنوی و هم تصویر ببینی. مجموعه‌ی غزل‌های حافظ، در دو شکل صوتی و تصویری با اجرای فریدون فرح‌اندوز را اینجا تهیه کنید و لذتش را ببرید.

حافظ – فریدون فرح اندوز

سهیل قاسمی، مجموعه‌ئی از اجرای تمام غزل‌های حافظ بر اساس نسخه‌ی قزوینی و غنی ارائه کرده است. روی‌کرد سهیل قاسمی، ارائه‌ی نسخه‌ی صوتی با اولویت نهادن بر اصل درست‌خوانی اشعار، رعایت صحیح لحن و ادای صحیح واژگان با پای‌بندی به وزن شعر است. اینجا مجموعه‌ی «حافظ شاعر» سهیل قاسمی را تهیه کنید.

حافظ – سهیل قاسمی

نرم افزار حافظ شاعر، تلاشی است برای در دسترس نهادن نسخه درست دیوان حافظ. آنچه که ما را در مجموعه ستیغ بر آن داشت که در کنار اپ های فراوان حافظ موجود در مارکت های موبایلی، کار دیگری ارائه دهیم، جدا از علاقه شخصی، تلاش در ارائه مرجع قابل اعتمادی از متن دیوان، با لحاظ رویکرد علمی معرفی نسخه ها و تصحیح های مختلف، نسخه بدل ها، و شرح های بدیع و کاملی برای علاقه‌مندان به فال حافظ بود.

حافظ شاعر

شرح فال

حسادت و بدگمانی آفت ذهن و روح آدمی است. اگر به این حس مبتلا شده ای به نوعی آن را در درونت مدیریت کن.
از دیگران توقع زیادی داری. واقعیت ها را بپذیر. در خودت به سکون و آرامش را پیدا کن. و بکوش تا صلاح و مصلحت را با در نظر گرفتن واقعیت ها برگزینی و بیابی.

 

احساس می کنی که کسی درد و گلایه ی تو را نمی شنود. برای رسیدن به مقصود، راه درازی در پیش است. مراقب باش تا به نشانه های دروغین فریفته نشوی. احساس می کنی که زمان زیادی از عمرت را بابت موضوعی بیهوده تلف کرده ای. شاید حقیقت همین است. دوباره مروری بر تصمیم ها و اقدامات خودت بکن و ببین که کجای راه را اشتباه رفته ای و بکوش تا در فرصت باقی مانده، آن ها را اصلاح و جبران کنی. هنوز جای امیدواری هست. از جور و جفای زمانه ملول نباش. اگر دلخوری یا ناراحتی یا دشمنی با کسی داری یا کسی تو را آزرده است، بکوش تا کدورت ها را رفع کنی. اگر طرف مقابلت هم این کار را نمی کند تو پیشقدم باش. شاید دلیل نا خوش احوال بودن تو همین دلخوری ها باشد. بکوش تا طریق صلح و آشتی در پیش بگیری و بازگردی.

نشست های مرتبط

ای شاهد قدسی …

نشست زنده اینستاگرامی

سهیل قاسمی و نیما مصطفوی

بررسی غزل ۱۵ حافظ

اجرای غزل: الهام عندلیب

۰ Comments

Trackbacks/Pingbacks

  1. حافظ - ستیغ - […] ۱۵: ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت […]

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *