گفتم: «ای سلطان ِ خوبان! رحم کُن بر این غریب!»
گفت: «در دنبال ِ دل ره گُم کُنَد مِسکین غریب»
گفتماش: «مَگذَر زمانی!» گفت: «معذورم بدار!»
– خانهپروردی چه تاب آرد غم ِ چندین غریب؟
خفته بر سنجاب ِ شاهی نازنینی را چه غم
گر ز ِ خار و خاره سازد بستر و بالین غریب
ای که در زنجیر ِ زُلفات جایِ چندین آشنا ست
خوش فتاد آن خال ِ مشکین بر رُخ ِ رنگین غریب
مینماید عکس ِ مِی در رنگ ِ رویِ مهوشات
همچو برگ ِ ارغوان بر صفحهیِ نسرین غریب
بس غریب افتاده است آن مور ِ خط گِرد ِ رُخات
گر چه نَبْوَد در نگارستان خط ِ مشکین غریب
گفتم: «ای شام ِ غریبان طُرّهیِ شبرنگ ِ تو!
در سحرگاهان حَذَر کُن چون بنالد این غریب»
گفت: «حافظ! آشنایان در مقام ِ حیرت اند
دور نبوَد گَر نشیند خسته و مِسکین غریب»
غزل حافظ با صدای سهیل قاسمی
غزل حافظ با صدای فریدون فرح اندوز
نسخههای دیگر
- نسخهبدلها
شرح سطر به سطر
یادآوری

این غزل در کتاب حافظ شیراز نیست
نشست مرتبط
نشست مرتبط
هنوز مطلبی منتشر نشده
شرح فال
اگر به دنبال خواسته ی دل خودت هستی احتیاط بیشتری کن. ممکن است اگر بی محابا به دنبال دلت راه بیفتی، راه را گم کنی.
انتظارت از دیگران را تعدیل کن و از آن بکاه. انتظار این که دیگران غمخوار تو باشند شاید انتظار عاقلانه ای نباشد.
به خودت متکی باش. کسی دلش به حال تو نخواهد سوخت و در شرایط سختی، کسی از رفاه و آسایش خود نخواهد گذشت تا به تو کمک کند.
فقط تو نیستی. بسیاری دیگر هم در سودای آرزوهای تو هستند. راه دشواری در پیش داری. هدف و دلخواه تو بسیار دل انگیز و وسوسه کننده است. اما در این راه باید با مشکلات و رقیبان زیادی دست و پنجه نرم کنی.
شاید فکر کنی که خواسته زیاد و نامعقولی نداری. اما بدان که تلاش زیادی لازم است و این کار را باید به تنهایی و با تکیه به خودت بسپاری.
مراقب باش تا کسی را میازاری و از خودت نرنجانی. که رنجش و ناله دیگران بر سرنوشت تو اثر خوبی نخواهد داشت.
در نظر بگیر که بسیاری پیش از تو همین تلاش را کرده اند. از سختی های کار ناراضی نباش و سعی کن دشواری ها را بپذیری و از پس آن بر آیی.
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
gof ta mey sol taa ne xoo ban rah m(e) kon ba ein qa rii b
gof t(e) dar don baa le del rah gom ko nad mes kin qa rii b