توضیحات
دیوان استاد ابوالفرج رونی – شاعر سده چهارم و پنجم هجری
به تصحیح پروفسور چاپکین مستشرق، مترجم اول سفارت شوروی روس در ایران
تصحیح ثانویه: میرزامحمدعلیخان ناصح
ضمیمه سال ششم مجله ارمغان
سال انتشار کتاب: 1304
مطبعه شوروی
بالای کتاب، مهر کتابخانه مجلس شورای ملی خورده است.
ابوالفرج رونی شاعر ایرانی قرن پنجم و ششم هجری است.
بخشی از یادداشت ناشر در خاتمه کتاب:
به حکم آن که هرچه دیر آید خوش آید، اینک هفت ماه پس از موقع دیوان استاد باستان (ابوالفرج رونی) ضمیمه سال ششم ارمغان انتشار یافت و بلافاصله شماره اول سال هفتم هم برای مشترکین ارسال میگردد.
دیوان ابوالفرج را ما بهجای دو شماره وعدهی انتشار دادیم ولی از حیث حجم و اوراق، با سه شماره و از جهت قیمتِ طبع و کاغذ، با چهار بلکه با پنج شمارهی ارمغان برابر گردیدهاست.
این دیوان تا کنون به طبع نرسیده مگر یک قسمتِ ناقص و مغلوط از آن در هندوستان و مسلّم با این دقّت و تصحیح هنوز دیوان هیچیک از اساتید در ایران طبع نشدهاست.
این دیوان بسی کمیاب است و شاید در تمام طهران بیش از ده نسخهی خطی یافت نشود. رفیقِ فاضلِ ما (پروفسور چایکین) مستشرق محترم روسی و مترجم اول سفارت روس که اندکزمانی است از طهران به روسیه مراجعت و ارباب ذوق و ادب را از فیضِ صحبتِ خویش محروم داشته، در مدّت اقامت طهران، تقریباً دو سال بلکه بیشتر، با زحمتِ بینهایت، این کتاب را پس از مطابقه با شش هفت نسخه که به دست آورده، تصحیح کرده و بعد از آن نیز ادیبِ فاضل و شاعرِ دانشمند آقای (میرزامحمدعلیخان ناصح) عضو موسس و قدیمی انجمن ادبی ایران که همواره آثار منظوم و منثورش زیبِ صفحاتِ ارمغان و همان آثار گرانبها معرّفِ اوست، با زحمت و صرفِ وقتِ شبانهروزیِ پنجماهه، در تصحیحِ ثانوی کوشیده و به حاشیهی مفصل و شرحِ حالی که در آخر کتاب به نظرِ اهلِ ادب میرسد، متن را زینت دادهاستم.
در حقیقت تا درجهی امکان در تصحیح و طبعِ این کتاب دقّت به عمل آمده و البته طرفدارانِ علم و ادب و مروّجینِ شعر و سخن در همهجا از این زحمت و خدمتِ ادبی قدرشناسی کرده و بهوسیلهی خریداری و ترویج، ما را تشویق کرده و مقتدر خواهند ساخت که در هر سال، یکی از کتُب و دواوینِ شعرا و اساتیدِ متقدّمین را ضمیمهی ارمغان و برای ادبا ارمغان فرستیم.
بخشی از یادداشت میرزامحمدعلیخان ناصح:
شرح حال ابوالفرج رونی
نورالدین محمد عوفی او را در لباب الالباب (ابوالفرج بن مسعود الرونی) مینویسد. حاجی لطفعلی بیک در تذکرهی آتشکده مینویسد: از شعرای جلیلالشان و از فصحای غدبالبیان است و اکثر شعرا به استادیِ او اعتراف و از بحری فضایلش اغتراف کردهاند.
در مجمعالفصحا مرقوم است که: سخنگوییست شیرین زبان و فصیحی نیکو بیان
در باب مولد او عقاید مختلف است. محمد عوفی مینویسد: مولد و منشا او خطّهی لوهور بوده
صاحب مجمعالفصحا مینویسد: اصلش از رونه و آن نامِ قریهئی است از نیشابور. و نیز مینویسد: چندی ابوالفرج در لاهور زیسته باز بهرکابِ سلطان پیوست، لهذا برخی او را لاهوری دانند. در تذکرهی آتشکده مرقوم است که: اصلِ وی از رونه و مهنه من محالِ دشتِ خاوران است.
در آن تذکره نامِ وی در عِدادِ شعرای خراسان پس از ذکرِ شیخ ابوسعید فضل الله بن ابوالخیر مهنهئی نگاشته شدهاست.
میرزا محمدخان قزوینی در ذیل صفحهی 57 کتاب راحةالصدور تالیف محمد بن علی بن سلیمان الراوندی مینویسد: و او منسوب است به رونه که از توابعِ لاهور است. همچنین در حواشیِ چهار مقاله (ص 142) مینویسد: و همچنین امین احمد رازی در تذکرهی هفت اقلیم نیز او را در فصلِ شعرای لاهور عنوان میکند. در تاریخِ گزیده گوید که رونه از قرای خاورانِ خراسان است و در مجمع الفصحا مسطور است که از قرای نیشابور است و هر دو قول خطاست.
ولی قولِ صاحبِ مجمعالفصحا و نگارندهی آتشکده، صحیح و رونه چنان که گفتهاند، از توابعِ نیشابور و اکنون هم محلِّ آن معلوم است و اربابِ تذکره ظهور او را در زمانِ سلطان ابوالمظفر ابراهیم بن مسعود غزنوی (که در سنهی 451 بر تختِ سلطنت جلوس کرد) دانستهاند و در دیوانِ استاد، مدحِ سلطانِ مزبور و فرزندِ او سلطان جلالالدوله ابوسعید مسعود بن ابراهیم (که در سنهی 481 مالکِ تخت و تاج گشت) به نظرِ خوانندگان میرسد.
میرزا محمدخان قزوینی، نگارنده و متتبّعِ مشهور، جلوسِ سلطان مسعود بن ابراهیم را در سنهی 492 دانستهاست (حواشیِ چهار مقاله، ص 142) و حال آن که صاحبِ روضةالصفا مینویسد: سلطان ابراهیم در سنهی احدی و ثمانین و اربعمائه (481) وفات یافت…
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.