خزر و خاطراتش، لطیف وصلی

تومان۹۵.۰۰۰

14 نفر در حال مشاهده این محصول هستند!

این خاطره – روایت، در ادامه‌ی کتاب قبلی نویسنده (پیچ عباس‌آباد) نگاشته شده و این‌بار، به خاطراتی از دوران کودکی و نوجوانی و جوانی، به ویژه اتفاقات دریای خزر در ساحل آستارا پرداخته است. این کتاب، گذشته از این‌که به خاطرات شخصی می‌پردازد در وجه عمومی اثر، و در پس‌زمینه‌ی نوشته‌ها آستارای قدیم را هم روایت می‌کند.

لطیف وصلی متولد ۱۳۳۳ آستاراست. وی هم‌اکنون ساکن تهران است و این کتاب، دومین اثر وی محسوب می‌شود.

خداحافظ گیله‌ده، خداحافظ فری‌ننه، خداحافظ عموها و عمه‌ها و زاده‌های بزرگ و کوچک‌تان، خداحافظ چشمه‌ی یخی و گندم‌زار زرین و مأوای بلدرچین‌ها، باغ‌های میوه و درختان تنومند گردو، خداحافظ احمد‌بی‌بی‌اوغلی، سلامت و شاداب بمانید تا تیرماه سال بعد که به آغوش پرمهر و نوازش‌گرتان برگردم.

مهر یکایک شما را که همواره با تمامی داشته‌های‌تان پذیرای ما هستید، در دل نشانده‌ام و زوال و فراموشی بر آن راه نخواهد داشت. روزی می‌رسد که این رخدادها و این خاطرات شیرین و این زلالی و صفای دل‌های پاک‌تان را بی‌‌کم و کاست بر لوح سفید کاغذ خواهم نگاشت و «گیله‌ده و خاطراتش» فصلی از کتابی می‌شود که یاد شما را همواره زنده نگه دارد؛ چرا که آن زمان عده‌ی بسیاری از شما به سفر ابدی و بی‌بازگشت رفته‌اید و تنها زیارت سنگ مزار فری‌ننه‌ام در آرامستان آستارا، یادآور شما در دل و جان من خواهد بود. مهربانان هرگز نمی‌میرند. روح والای‌تان قرین آمرزش و آرامش باد!

(ص ۴۱)

.

زندگی چون دریاست؛ در وقت موج‌های بلندی که زندگی‌مان را در هم می‌شکند، به اراده‌ی او روزهای صاف و آفتابی هم در راه است. آفتاب و توفان، باران و موج، سکوت و هیاهو، همه بخشی از زندگی در دریاست. گاهی لازم است شنا کنیم، گاهی هم فقط باید دل به موج‌ها سپرد تا ما را به آن‌جایی ببرد که می‌خواهد. باید تسلیم دریا شویم و بدانیم که در پس هر موج سکوتی‌ست و در پس هر روز آفتابی هیاهویی. تسلیم که باشیم، دریا در هر حالت خواهد گفت چه‌طور از آن بگذریم، شنا کنیم یا رها باشیم. بگذاریم دریا فرمانش را انجام دهد.

آیا کسی هست که مرا یاری دهد، غیر او که به دریا حکم توفان می‌دهد و به سیل و موج فرمان می‌دهد؟ اینک بی‌اختیار روی موج به پشت می‌خوابم و دست و پاهایم را آزادانه رها می‌کنم: «دریا تو کارت را انجام بده!» دقایقی بعد، آرام شدن امواج را حس می‌کنم که حاکی از آن است که مجددن تا پشته به عقب برگشته‌ام ولی دیگر ساحل قابل رویت نیست و تاریکی بر آن حاکم شده است.

(ص ۵۳)

دیدگاه مخاطبین

0 نقد و بررسی
0
0
0
0
0

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “خزر و خاطراتش، لطیف وصلی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فروشگاه آنلاین ستیغ

ستـیغ با تکیه بر گنجینه ماندگار ادبیات و زبان فارسی تلاش می‌کند کتاب‌ها و متون ارزشمند ایران را در قالبی نو و قابل‌اعتماد در اختیار فارسی‌زبانان قرار دهد. این کتابخانه آنلاین با گردآوری آثار برجسته، بستری فراهم می‌کند تا نسل امروز بتواند با دسترسی آسان به کتاب، نسخه‌های کهن و منابع پژوهشی، پیوندی دوباره با فرهنگ و ادبیات کلاسیک برقرار کند. در ستیغ می‌توان در میان آثار ادبی، کتاب‌های گویا و محتوای چندرسانه‌ای قدم زد، به کشف لایه‌های پنهان فرهنگ ایرانی پرداخت و تجربه‌ای دلپذیر از دانلود کتاب و مطالعه آنلاین به دست آورد. هدف ما آن است که گنجینه غنی ادبیات فارسی، که بخش مهمی از هویت فرهنگی ایران را شکل می‌دهد، برای خوانندگان امروز در دسترس، جذاب و زنده باقی بماند و راهی تازه برای آشنایی نسل‌های آینده با این میراث ماندگار گشوده شود.

کتابخانه‌ای برای پیوند دوباره با ادبیات فارسی

در ستیغ، تلاش بر آن است که گنجینه ارزشمند ادبیات فارسی در قالبی نو و سازگار با نیازهای نسل امروز عرضه شود. این کتابخانه آنلاین با فراهم‌کردن دسترسی آسان به کتاب‌های معتبر، متون کهن، آثار ادبیِ ماندگار و منابع پژوهشی، زبان و فرهنگ ایران را در محیطی امن و قابل اتکا پیش روی فارسی‌زبانان قرار می‌دهد. ستیغ علاوه بر ارائه کتاب‌های کاغذی و الکترونیکی، امکان دانلود کتاب و بهره‌مندی از کتاب‌های گویا و محتوای چندرسانه‌ای را نیز فراهم کرده تا هر علاقه‌مند بتواند به شیوه دلخواه خود این میراث دیرپای فرهنگی را تجربه کند. رسالت ما زنده نگه‌داشتن ادبیات فارسی و گسترش شناخت و آگاهی از این گنجینه بی‌همتا در میان جامعه امروز است.