حراج!

دیوان سلمان ساوجی – به اهتمام منصور مشفق – کتاب الکترونیکی

قیمت اصلی: تومان۴۵.۰۰۰ بود.قیمت فعلی: تومان۳۶.۰۰۰.

توضیحات

دیوان اشعار

سلمان ساوجی

با مقدمه دکتر تقی تفضلی

به اهتمام منصور مشفق

 

شامل غزلیات، ترجیعات، قصاید، رباعیات

از انتشارات صفی علیشاه

 

سرآمدِ فضلای زمانه دانی کیست؟

ز رویِ صدق و یقین نه ز رویِ کِذب و گمان

شهنشَهِ فضلا پادشاهِ مُلکِ سخن

جمالِ ملّت و دین خواجه‌ی زمان: سلمان

«حافظ»

 

کتاب 720 صفحه است و با فهرست اشعار آغاز می‌شود که این فهرست، در بر گیرنده‌ی مصراعِ نخستِ هر شعر هم هست. در ادامه، فرهنگِ واژه‌هایی که در این دیوان به‌کار رفته‌است آمده که 21 صفحه است. پس از این بخش، 32 صفحه مقدمه به قلم دکتر تقی تفضّلی آمده و به زندگی و شعر و هم‌عصرانِ سلمان پرداخته. متنِ کتاب از این پس آغاز می‌شود که 639 صفحه است.

این کتاب در سال 1367 چاپ شده که این نسخه، چاپِ دومِ آن است و به تیراژ 3000 جلد در چاپخانه مروی به چاپ رسیده‌است.

 

بخشی از مقدمه کتاب:

سلمان ساوجی از شعراء بزرگ قرن هشتم هجری است که در قصیده‌سرایی به نظرِ ما در ردیفِ قصیده‌سرایانِ طراز اوّلِ زبانِ فارسی به شمار می‌رود و در غزل و سایرِ انواعِ شعر نیز مقامی ارجمند دارد.

اگر سلمان آن‌چنان که باید معروفِ خاص و عام نیست، بدان‌جهت است که با بزرگ‌ترین شاعرِ غزل‌سرایِ ایران خواجه حافظ معاصر می‌باشد.

با وجودِ این، شعرِ سلمان در زمانِ حیاتش بدان پایه‌ای از شهرت رسیده‌است که علاءالدوله سمنانی عارفِ مشهورِ قرنِ هشتم، شعرِ سلمان را بدین عبارت ستوده‌است:

«همچو انارِ سمنان و شعرِ سلمان در هیچ جا نیست» و جالب‌تر آن که خواجه حافظ نیز سلمان را از روی صدق و یقین سرآمدِ فضلای زمانه و پادشاهِ مُلکِ سخن خوانده‌است.

دولتشاه نیز پس از آن که خواجه سلمان را اَملحِ‌المتکلمین و مفخرالمتاخّرین می‌خواند، می‌نویسد: «و مرتبه‌ی خواجه سلمان به دورِ دولتِ شاه اویس و دلشاد خاتون درجه‌ی اعلی یافت و سخنِ او در اقطارِ ربعِ مسکون شهرت گرفت. چنان که خود گوید

من از ایمن اقبالِ این خاندان

گرفتم جهان را به تیغِ زبان

من از خاوران تا درِ باختر

ز خورشیدم امروز مشهورتر

پس شعرِ سلمان در زمان حیاتش شهرت داشته‌است.

سلمان ساوجی که در غالب تذکره‌ها از جمله در تذکره دولتشاه سمرقندی و آتشکده آذر و تذکره هفت اقلیم امین احمد رازی و مجمع الفصحاء هدایت شرح حالش آمده‌است، ملقب به «جمال‌الدین» و متخلص به «سلمان» پسر علاءالدین محمد ساوجی است که تولد او را به‌اختلاف آراء، از 692 تا 709 دانسته‌اند. پدرش اهل فضل و قلم بوده‌است. دولتشاه می‌نویسد: «سلمان در ساوه مردی متعیّن بوده و خاندانِ او را سلاطین همیشه مکرّم می‌داشته‌اند و پدرِ او خواجه علاءالدین محمد ساوجی از اهلِ قلم بوده‌است و خواجه سلمان را نیز در علم سیاق وقوفی بوده و فضیلتِ او مشهور است. به‌تخصیص در شعر و شاعری…»

با وجودِ آن که پدرِ سلمان در رشته‌ی استیفا و اعمالِ دیوانی خدمت می‌کرده و ظاهرا صاحبِ جاه و مقامی بوده‌است، سلمان ساوه را ترک کرده و به بغداد عزیمت نموده‌است.

سلمان بنا به اقتضای آن‌چه در خاندانِ او معمول بود و به‌خصوص از پدر به ارث برده‌بود، به خدمتِ سلاطین و اُمراء رغبتی داشت.

سلمان ابتدا در خدمتِ خواجه غیاث‌الدین محمّد وزیر به سر می‌برد و قصاید و قطعاتِ چندی در مدحِ او دارد. تا آن که بساطِ سلطنتِ اولادِ هلاکوخان در هم نوردید و سلطان ابوسعید بهادرخان در سال 736 بدرودِ حیات گفت. سلمان در رثاء سلطان ابوسعید ترجیعی دارد که در پایانِ آن، غیاث‌الدین محمّد را مدح گفته‌است.

پس از خاتمه یافتنِ کارِ سلطان ابوسعید ارپاخان چند صباحی بر سریرِ سلطنت نشست ولی امراء با او به مخالفت برخاستند و از حُکمِ او سر پیچیدند. تا آن که عاقبت خواجه غیاث‌الدین محمد که جانبِ او نگه می‌داشت به قتل رسید و کارِ شیخ حسن ایلخانی پسر عمّ‌ِ سلطان ابوسعید بالا گرفت و اساسِ سلطنتِ خود را استوار ساخت.

سلمان به دربارِ ایلخانیان راه یافت و در آن‌جا مقیم گردید. سلمان تربیت شده‌ی دربارِ این خاندان است و بیشترِ قصاید و قطعاتِ خود را نیز در مدحِ آن‌ها سروده‌است.

پس از تجزیه شدنِ کشورِ ایران و سر آمدنِ حکومتِ اولادِ هلاکوخان، کسی که بیش از همه‌ی امراء محبوبِ خاص و عام گردید، امیر شیخ حسن بزرگ جلایر بود.

اما سبب ملازمت سلمان نزد شیخ حسن بزرگ، علاوه بر محبوبیتِ امیر و فرار از نا امنی و هرج و مرج، دلیلِ دیگری داشت و آن، وجودِ دلشاد خاتون بود که سلمان را بدان جانب می‌کشاندید.

دلشاد خاتون که ممدوحِ خاصِ سلمان بوده‌است، یکی از چهار دخترِ دمشق خواجه پسر امیر چوپان است که سلطان ابوسعید بهادرخان او را به زنی گرفت و شیخ حسن بزرگ بعد از وفاتِ سلطان در اوایل سال 737 او را به عقدِ نکاحِ خود در آورد.

دلشاد خاتون زنی بسیار شجاع و مدبّر و صاحب جمال بوده‌است.

دولتشاه می‌نویسد:

«اما دلشاد خاتون کریمه و جمیله‌ی روزگار بوده و حلیله‌ی جلیله‌ی امیر شیخ حسن نویان است. سلطنتِ بغداد و آذربایجان بعد از سلطان ابوسعیدخان بر امیر شیخ حسن قرار گرفت و او را از سلطنت جز اسمی بیش نبود و کفیله مهام سلطانی شاه دلشاد خاتون بود…»

سلمان، دلشاد خاتون را مکرّر در قصایدِ خود مدح کرده‌است.

امیر شیخ حسن از دلشاد خاتون چهار فرزند پیدا کرد که سلمان همه را در قصایدِ مختلف مدح کرده و یا پس از مرگشان برایشان مرثیه ساخته‌است. ولی آن که بیشتر از همه ممدوحِ سلمان بوده‌است، فرزندِ اولِ امیر شیخ حسن و دلشاد خاتون معز‌الدین می‌باشد و این معزالدین همان سلطان اویسِ معروف است که تا زنده بود سلمان از مدح و ستایشِ او فارغ نگشت.

دلشاد خاتون تربیتِ اویس را به سلمان محوّل کرد و سلمان او را در حضانتِ تربیتِ خویش گرفت و تعلیم می‌داد.

سلمان بنا بر آن‌چه از شعرش بر می‌آید، شیعه‌ی متعصبی است. اما رشید یاسمی عقیده دارد که سلمان در تشیّع اعتقادِ راسخی نداشته‌است.

 

کتابِ حاضر از روی کلّیاتِ سلمان چاپِ هند استنساخ و تجدیدِ چاپ شده‌است.

در تنظیمِ اشعار سلیقه‌ی خاصی به کار رفته‌است. به این ترتیب که در این کتاب، ابتدا غزلیات و بعد ترجیعات و در آخر قصاید آمده‌است. در صورتی که در چاپِ هند، قصاید در اولِ کلیات قرار دارد.

چون اساسِ کارِ این کتاب، کلیاتِ چاپِ هند بوده‌است، مثنوی‌های سلمان را ندارد.

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دیوان سلمان ساوجی – به اهتمام منصور مشفق – کتاب الکترونیکی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *