امانت – حافظ
امانت:
چنان که مشهور است، بیت ِ
آسمان بار ِ امانت نتوانست کشید
قرعهیِ کار به نام ِ من ِ دیوانه زدند!
ناظر است به آیهیِ هفتاد و سوم از سورهی احزاب:
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَهَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا
ما بار ِ امانت را بر آسمانها و زمین عرضه داشتیم، همه از برداشتن ِ این بار شانه خالی کردند و هراسان شدند. ولی انسان به زیر ِ این بار رفت. چه ستمکِش و ناآگاه بود).
خواجه عبدالله انصاری میگوید:
«کریما عرضه دادی، بگریخت کوه، چون است که امانت بهرهیِ من آمد، تجلّی بر کوه؟» (سخنان پیر هرات، ص ۷۲)
سعدی گوید:
من آن ظَلوم ِ جَهولام که اوّلام گفتی
چه خواهی از ضُعفا ای کریم؟ و از جُهّال؟
مرا تحمّل ِ باری چهگونه دست دَهَد؟
که آسمان و زمین برنتافتند و جبال
(کلیات سعدی ص ۷۳۱)
حافظ در جاهای دیگر گوید:
حقّا کاز این غَمان برسد مژدهیِ امان
گر سالکی به عهد ِ امانت وفا کند
عاشقان زمرهیِ ارباب ِ متانت باشند
لاجرم چشم ِ گُهَربار هماناست که بود
گر امانت به سلامت ببرم، باکی نیست
بیدلی سَهل بُوَد گر نَبُوَد بَدبینی
برگرفته از کتاب:
حافظ نامه: شرح الفاظ، اعلام، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار حافظ/ نوشته: بهاءالدین خرمشاهی.- تهران: سروش، ۱۳۶۶
شابک دوره دوجلدی: ISBN 964-455-175-9 چاپ چهاردهم (چاپ هشتم از ویراسته ی دوم) تابستان ۱۳۸۳