واژهی لاجیک (Logic) از لوگوس تولید شده که واژه یی است که اعراب معادل آن را منطق گذاشته اند. این از بررسی هم خانواده بودن منطق و نطق هم مشخص است. در عین حال «لغت» عربی هم معرب لوگوس است. دریدا به این ترتیب نشان می دهد که در غرب ریشه عقل و کلام یکی بوده است. یعنی در دور دست ترین نقطه غرب، یونان باستان ریشه عقل و کلام برهم منطق بوده. در این طرف (شرق) هم همین طور است. اصلا” اگر چنین نبود که ما علم حروف نداشتیم. در ادیان این موضوع مشخص است. اگر غیر از این نبود دعا نداشتیم. وقتی عوام مِِی گویند یک دعا «مجرب» است یعنی در هر شرایطی و حتی اگر فرد گناهکاری آن را بخواند تاثیر می گذارد. این قدرت آن کلمه است؛ یعنی آن کلمه می تواند طلسم های اطراف آن را بشکند. آیین قبالا بر اساس تجزیه کلمه یهوه است و مادر علم حروف دقیقا” به همان روش آنها «کابالیست ها» کلمه “الله” را تجزیه می کنیم و جالب است این دو واژه (در جاهایی) از لحاظ ارزش حرفی برهم منطبق اند.
اما دریدا ثابت می کند در غرب هم خاستگاه زبان و حقیقت یکی است. دریدا اینجا مشکلی ندارد. اما نقد او بر تفکر و متافیزیک غربی آنجا شروع می شود که لوگوس معنای خاصی پیدا می کند و جز آن هم باطل است. این امر به معنی خوانش سنتی از دین، علم و کلاٌ معرفت است. به همین دلیل است که در هنر سنتی با حقایق ثابت سر و کار دارند. در حکمت و عرفان با حقایق ثابت و در هنر با فرم های کمابیش ثابت سر و کار دارند. مشکل همین است. در اینجا ما نه تنها با لوگوس، بلکه با لوگوس سنتریزم (کلام محوری) سر و کار داریم. یعنی محور کردن یک کلام و سرکوب کردن باقی کلام ها به پای آن یک کلام. این همان چیزی است که شاید حتی ربطی به سنت نداشته باشد اما ما به آن پسوند سنتی را می چسبانیم. به همین دلیل است که به محض این که دریدا حرف می زند همه شورشی های دنیا به او می پیوندند در حالی که او در ۲۴ سالگی ازدواج کرده، ۴ تا بچه دارد، مثل یک استاد دانشگاه زندگی می کند و مرتب کتاب می نویسد. شخصاٌ چندان شوری محسوب نمی شود. دریدا می گوید اگر زوج های تقابلی را که بر اساس لوگوس سنتریزم تولید می شوند، سفید و سیاه ها، دال و مدلول ها، حدوث وقدم ها و تمام چیزهایی که در مقابل آنها یک نقطه عکس وجود دارد، از تفکر غربی حذف کنیم دیگر اساساٌ چیز چندانی از تفکر غربی باقی نمی ماند.
زنان فردا
وبلاگت همونطوریه که گفته بودی.من معماری خوندم.اسم تو هم برای من آشناست چون تو دانشکده مون صد تا سهیل داشتیم.تو داستان هم می نویسی؟ من زیاد می نویسم اما هنوز مطمئن نیستم که می خوام به وبلاگ نویسی ام ادامه بدم که بذارمشون اونجا. ۰۰۰۰این چیزا رو برای چی نوشته بودی؟
سلام/ از بابت پیغام لطف داشتید/ موفق باشید
سلام
جالب بود. راستی متن آخر فقط پاسخ یک نامه بود همین و بس! نه متن ادبی ، نه شعر و نه چیز دیگر! سبز باشی