ما در زنده گی ی عادی ی خود اشخاصی را می بینیم که صد‌برابر‌ِ ما تجربه‌ی چشیدن زهر‌ها‌ی زنده‌گی و مرگ را داشته‌اند. ولی تا کنون شعری نگفته‌اند. درد‌مند بودن‌ یک‌نفر او را به‌سوی‌ شعر نمی‌راند تا ما به همه پیش‌نهاد کنیم درد و شادی را تجربه کنید تا شاعر شوید. این سخن که «کلمه را بگذارید و بگذرید. قناری را ببینید» سخن یک شاعر نمی‌تواند باشد. سخن قناری‌فروش می‌تواند‌باشد. آدم‌ها‌یی را می‌شناسیم که گربه‌شان را طوری بغل می‌کنند که انگار معشوق‌شان را بغل کرده‌اند. آیا این‌ها شاعر می‌شوند؟ در این‌صورت همه‌ی کفتر‌باز‌ها شاعر می‌شدند. تجربه‌ها‌یی از این‌دست در اختیار‌ِ همه هست. وگرنه کسانی که از «آشویتس» و «مات‌هاوزن» و «گولاگ» و زندان‌ها‌ی دیگری از این‌نوع بیرون آمده‌اند، همه‌گی شاعر می‌شدند.
مشکل آن طرز‌ِ تلقی که شی‌ء را بر کلمه مقدم و کلمه را در خدمت‌ِ شی‌ء می‌داند، بها‌دادن به کار‌ِ هزاران آدم بی‌کاره‌یی است که با نوشتن‌ِ جند شیء در نثری قطعه‌قطعه شده، بدون توجه به راز‌ِ قرار‌گرفتن‌ِ کلمات در شعر و اصلیت کلمه در برا‌بر‌ِ اصلیت شی‌ء قصد چاپ آن را دارند.
وقتی شعری را بر‌رسی می‌کنیم اولین حرفی که به ذهن می‌رسد این‌است که آیا کلمات در آن‌ها با تاثیر زیبا‌شناختی ترکیب‌شده‌اند یا کامیونی از تجربه و درد در آن‌ها سر‌ریز شده‌است… .
چرا من دیگر شاعر نیما یی نیستم؛ رضا براهنی

9 پاسخ

  1. سلام سهیل عزیز. باید بگویم که حسودیم شده نسبت به اینهمه فعالیت شما. در چند وبلاگ جداگانه مینویسید و هر کدام را هم به خوبی اداره میکنید. در مورد ترانه های رشید بهبودف هم به نظر من میتوان هردو کار را باهم انجام داد. به دست ناشرش بسپارید تا اولا ثبت شود در کارنا مه تان و ثانیا افراد بیشتری بتوانند استفاده کنند در کنار آن میتوانید به عرضه آنها در وبلاگ نیز- که مشتریان محدود و خاص خود را دارد- اقدام کنید. این دقیقا همان کاری است که من عکسش را انجام میدهم!! صدالبته اگر کمکی از دست من ساخته باشد کوتاهی نخواهم کرد. زنده باشی

  2. سلام دوست خوب ! این گونه تاملات در هرشکل که باشد محل تامل است. اما مباحث تخصصی در حوزه زبان و نوشتار به نظر من چندان منطبق بر موقعیت وبلاگ نمی شود شاید هم بشود اگر که مناسبت ساختاری خودش را پدید بیاورد .

  3. سلام دوست عزیز نمی دانی چقدر خوشحال شدم وقتی عنوان وبلاگت را دیدم در این دوره بی مهری به هر چه نگاه شالوده شکنانه و تمسخر یکی مثل من عاشق آن لطف شما کیمیا است موید باشی

  4. سلام نظر خودت چیه؟آن ترکیب زیبا شناختی کلمات از یه جایی باید بیان از کجا؟ راستی اگه دوست داشتی داستانم رو بخون بالاخره.یه داستان تو وبلاگم نوشتم.اگه خوندی نظر بده.ممنون

  5. درود بر یار قدیمی سخن بسیار است شاید وقتی دیگر پیروز باشی وهمیشه دیگرگون

  6. سلام! با حرف آقای براهنی به طور کلی موافقم. اما قضیهء این ترانه های رشید بهبودف چیه؟ چون من تصمیم دارم از این به بعد یک سری نوشته های فلسفی تحت عنوان یادداشتهای اگزیستانسیل تو وبلاگم داشته باشم پیشنهاد می کنم به هم وصل بشیم. موافقی؟

  7. سلام .اولا این موضوع رشید بهبودف چیه؟ دوست خوب به یک شخص وقتی می تونی بگی شاعر که بدون ترس بتونه لغت ها را کنار هم قرار بده. ولی همه می تونند شاعرباشند .یک پیانیست هم می تونه شعر بگه ولی هیچ تو اشعارش دنبال لغت نباش. تو فقط می تونی شعرشو گوش بدی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *