غزل ۸۰ سعدی
این خطّ ِ شریف از آن بَنان است
و این نقل ِ حدیث از آن دهان است
این بویِ عبیر ِ آشنایی
از ساحت ِ یار ِ مهربان است
مُهر از سر ِ نامه برگرفتم؛
گفتی که سَر ِ گلابدان است!
قاصد مگر آهویِ ختن بود
کهش نافهیِ مشک در میان است
این خود چه عبارت ِ لطیف است!
و این خود چه کفایت ِ بیان است!
معلوم شد این حدیث ِ شیرین
کاز منطق ِ آن شکرفشان است
این خط به زمین نشاید انداخت
کاز جانب ِ ماه ِ آسمان است
روزی بروَد روان ِ سعدی
کاین عیش نه عیش ِ جاودان است
خرّم تن ِ او که چون رواناش
از تن برود، سخن روان است
غزل سعدی با صدای سهیل قاسمی
شرح سطر به سطر
ستیغ ادعایی در جامع و مانع بودن شرح سطر به سطر ندارد و شرح ها ممکن است به مرور تغییر کنند یا تکمیل شوند.
وزن:
مفعولُ مفاعلن فعولن
ein xat tr sa rii fa zan ba baa nas t
vin naq le ha dii sa zan da haa nas t
Trackbacks/Pingbacks