سحاب: ابر
اصحاب: یاران
صبوح: شراب صبحگاهی

صبح آغاز می‌شود و ابر (بر بالای زمین) گسترده شده‌است، ای یاران! شراب صبحگاهی (بنوشید و اینگونه روز را آغاز کنید)

ژاله: شبنم، قطره‌ی باران

مدام:

1. پیوسته
2. شراب

احباب: جمع حبیب؛ محبوب

(در هوای صبحگاهی) قطره‌های باران بر گلبرگ‌های گل لاله می‌چکد، ای یاران! (باده‌نوشی‌تان) پیوسته باد!

چمن: باغ، گلستان
دم به دم: لحظه به لحظه

از سمت گلستان نسیم بهشتی می‌وزد، بی‌وقفه شراب ناب بنوشید!

زمرد: سنگ قیمتی سبز رنگ
لعل: سنگ قیمتی سرخ رنگ
راح: شراب
چمن: گلستان

آتشین:

1. سوزان
2. به رنگ آتش، سرخ تیرهپچ

زمرد ، لعل تناسب
گل ، چمن تناسب

بوته‌ی گل سرخ در باغ، رشد کرده و گویی این بوته تختی زمردین است برای گل سرخ.

گل بر تخت زمردین خود (بوته‌ی گل سرخ) نشسته است و در باغ پادشاهی می‌کند، (در چنین بزم شاهانه‌ای) شرابی که چون لعل سرخ رنگ و سوزان است را دریاب!

افتتح: فعل امر، بگشا
مفتح الابواب: گشاینده‌ی درها

در میخانه را دگربار بسته‌اند، ای گشاینده‌ی درها، در میخانه را بگشای!

خدایا تو که باز کننده‌ی درهای بسته‌ای
در میخانه را هم بگشا!

لب، دندان، جان، سینه تناسب

لف و نشر دارد:
لب، جان/دندان، سینه

• دندان در سفیدی مانند نمک است.
• لب و دندان معشوق نمکین است.

ترتیب اجزاء جمله:

برای لب و دندان تو بر جان و سینه‌های کباب حق نمک هست.

لب و دندان نمکین تو بر جان و سینه‌های کباب حق نمک دارند و بر جان آنها اختیار دارند.
جان و سینه‌های کباب نمک پرورده‌ی تو هستند.

موسم: وقت و زمان چیزی

به شتاب:

1. قید حالت، با عجله
2. بشتاب، فعل امر

در چنین زمانی (فصل بهار) عجیب است که در بستن میکده تعجیل کرده‌اند.

پیکر:

1. کالبد، تن
2. تصویری که نقاش بکشد

تو هم مانند حافظ، بر رخ ساقی زیبارو و خوش‌اندام شراب ناب بنوش!