ای دل! گر از آن چاه ِ زنخدان به درآیی
هر جا که رَوی زود پشیمان به درآیی
هُش دار که گر وسوسهی عقل کنی گوش
آدم صفت از روضهی رضوان به درآیی
شاید که به آبی فلکت دست نگیرد
گر تشنه لب از چشمهی حیوان به درآیی
جان میدهم از حسرت ِ دیدار ِ تو چون صبح
باشد که چو خورشید ِ درخشان به درآیی
چندان چو صبا بر تو گمارم دَم ِ همت
کز غنچه چو گُل خرم و خندان به درآیی
در تیره شب ِ هجر ِ تو جانم به لب آمد
وقت است که همچون مه ِ تابان به درآیی
بر رهگذرت بستهام از دیده دو صد جوی
تا بو که تو چون سرو ِ خرامان به درآیی
حافظ! مکن اندیشه که آن یوسف ِ مه رو
بازآید و از کلبهی احزان به درآیی
سهیل قاسمی
فریدون فرح اندوز
مریم فقیهی کیا
شرح سطر به سطر
توضیح در باره شرح سطر به سطر
ستیغ، هیچ ادعایی در کامل و جامع بودن شرحها ندارد.
ای دل! گر از آن چاه ِ زنخدان به درآیی هر جا که روی زود پشیمان به درآیی
زنخدان: چانه
چاه زنخدان: چال یا فرورفتگی ای که در چانه وجود دارد به چاه تشبیه شده است.
به در آیی؛ در آمدن؛ خارج شدن، بیرون آمدن
فعل در مصرع اول: به در آیی، خارج شوی
فعل در مصرع دوم: آیی، آمدن
ای دل! اگر خودت را از عشق او برهانی
از چاه زنخدان او در بیایی، هر جا بخواهی بروی، باز هم زود با پشیمانی به در ِ او بر خواهی گشت.
هُش دار که گر وسوسهی عقل کنی گوش آدم صفت از روضهی رضوان به درآیی
هش دار: به هوش باش
آدم صفت: مثل حضرت آدم
روضه: باغ ، بوستان
رضوان: بهشت
به در آیی: خارج شوی
چاه زنخدان (سیب) در بیت ۱ و حضرت آدم در بیت ۲ به هم مرتبط هستند.
تلمیح: آدم به وسوسهی عقل گوش کرد از بهشت رانده شد.
به هوش باش که اگر تو هم به وسوسهی عقلت گوش کنی، مثل حضرت آدم از باغ بهشت خارج میشوی.
شاید که به آبی فلکت دست نگیرد گر تشنه لب از چشمهی حیوان به درآیی
شاید: شایسته است
فلک: آسمان ، روزگار
دست گرفتن: یاری رساندن
چشمهی حیوان: چشمهی آب زندگی که اسکندر در پی نوشیدن از آب آن بود تا عمر جاودانه یابد.
چاه زنخدان/دهان یار به چشمهی حیوان تشبیه شده است.
اگر در چشمهی حیوان باشی و نتوانی آبی بنوشی، شایسته است که فلک دستت را به آبی نگیرد ( تشنه بمانی )
اگر از یار نتوانی تمتعی حاصل کنی، سزای تو این است که فلک کمکی به تو نکند! چون بی عرضه ای
جان میدهم از حسرت ِ دیدار ِ تو چون صبح باشد که چو خورشید ِ درخشان به درآیی
صبح: فلق ، سپیده دم
باشد که: امیدوارم که ، ای کاش
از حسرت دیدار تو چون صبح جان می دهم
عاشق به صبح تشبیه شده
معشوق به خورشید تشبیه شده
سپیدهی صبح با طلوع خورشید از بین میرود، عاشق در انتظار دیدار معشوق جان می دهد.
مثل ِ صبح که با آمدن ِ خورشید ِ درخشان، به شکرانه ی دیدار ِ خورشید و با شادمانی جان می دهد، من هم از حسرت ِ دیدار ِ تو جان می دهم.
ای کاش که تو هم مثل ِ خورشید، بیایی
به در آیی: طلوع کنی
به در آیی: به خانه ی من بیایی
چندان چو صبا بر تو گمارم دَم ِ همت کز غنچه چو گل خرم و خندان به درآیی
همت: اراده ، تلاش
باد صبا با وزیدنش باعث شکوفایی غنچه میشود
چو صبا چندان دم همت بر تو گمارم که چو گل، از غنچه خرم و خندان به در آیی
مثل بادصبا که به گل می وزد و باعث شکوفایی آن می شود ، من هم انقدر به تو توجه میکنم تا مثل گل خرم و خندان شکوفا شوی.
انقدر با صبوری و ملایمت و به شیوهای مصمم به صورتت میدمم (نرم نرمک فوت میکنم) که مثل غنچهی گل که میشکفد، تو هم لبخند بزنی.
در تیره شب ِ هجر ِ تو جانم به لب آمد وقت است که همچون مه ِ تابان به درآیی
دوران هجر و دوری از یار به شب تیره تشبیه شده
در شب تاریک دوری از تو، جانم به لبم آمد، وقت آن رسیده که مانند ماه تابان طلوع کنی ( تا شب تاریکم روشن شود )
بر رهگذرت بستهام از دیده دو صد جوی تا بو که تو چون سرو ِ خرامان به درآیی
دو صد: قید کثرت
بو که: امید است که
قد یار به سرو راست قامت تشبیه شده که با ناز و عشوه راه می رود.
در راهی که تو از آن عبور می کنی از اشک چشمانم صدها جویبار درست کردهام ، به این امید که قد ِ چون سرو تو با ناز به کنار این جویبارها بیاید ( و دیدار تو برایم میسر شود ).
همنشینی سرو و جویبار
حافظ! مکن اندیشه که آن یوسف ِ مه رو بازآید و از کلبهی احزان به درآیی
اندیشه کردن:
۱- نگران بودن
۲- فکر پریشان داشتن
یوسف مهرو: استعاره از یار زیبا
غم به کلبه تشبیه شده
یادآور فراق حضرت یوسف و اندوه حضرت یعقوب
حافظ! نگران نباش که آن یوسف زیبارو برمیگردد و تو هم مثل حضرت یعقوب از کلبهی حزن و اندوه خارج میشوی.
وزن عروضی و تقطیع
اختلاف نسخهها
چند نسخه متفاوت با نسخه مرجع
اساس کار ستیغ، نسخه چاپ قزوینی و غنی است. و تصحیحهای دیگر اینجا در دسترس است
خانلری
اختلاف نسخه ها بر اساس تصحیح خانلری
حافظ شیراز
حافظ به سعی سایه
خرید آثار مرتبط
خرید آنلاین آثار دانلودی، خرید کالا، دانلود محصولات رایگان
دیوان حافظ
قزوینی و قاسم غنی
نسخه PDF تصویربرداری شده از چاپ هندوستان
دیوان غزلیات حافظ
پرویز ناتل خانلری
نسخه PDF تصویربرداری شده از کتاب قدیمی
دیوان خواجه حافظ
سید عبدالرحیم خلخالی
تصویربرداری شده از کتاب چاپ سال ۱۳۰۶
طریق عشق
بدیع الزمان فروزان فر
شرح غزلیاتی چند از حافظ
شنیدن غزلهای حافظ با صدای جاودانهی فریدون فرح اندوز، لذتی دوچندان به شعر میبخشد. خاصه آنکه هم صدا را بشنوی و هم تصویر ببینی. مجموعهی غزلهای حافظ، در دو شکل صوتی و تصویری با اجرای فریدون فرحاندوز را اینجا تهیه کنید و لذتش را ببرید.
سهیل قاسمی، مجموعهئی از اجرای تمام غزلهای حافظ بر اساس نسخهی قزوینی و غنی ارائه کرده است. رویکرد سهیل قاسمی، ارائهی نسخهی صوتی با اولویت نهادن بر اصل درستخوانی اشعار، رعایت صحیح لحن و ادای صحیح واژگان با پایبندی به وزن شعر است. اینجا مجموعهی «حافظ شاعر» سهیل قاسمی را تهیه کنید.
نرم افزار حافظ شاعر، تلاشی است برای در دسترس نهادن نسخه درست دیوان حافظ. آنچه که ما را در مجموعه ستیغ بر آن داشت که در کنار اپ های فراوان حافظ موجود در مارکت های موبایلی، کار دیگری ارائه دهیم، جدا از علاقه شخصی، تلاش در ارائه مرجع قابل اعتمادی از متن دیوان، با لحاظ رویکرد علمی معرفی نسخه ها و تصحیح های مختلف، نسخه بدل ها، و شرح های بدیع و کاملی برای علاقهمندان به فال حافظ بود.
۰ Comments
Trackbacks/Pingbacks