به ملازمان ِ سلطان که رسانَد این دعا را
که به شکر ِ پادشاهی ز ِ نظر مَران گدا را
ز ِ رقیب ِ دیوسیرت به خدا یِ خود پناهاَم
مگر آن شهاب ِ ثاقِب مددی دهد خدا را
مُژهیِ سیاهات ار کرد به خون ِ ما اِشارت
زِ فریب ِ او بیَندیش و غلط مَکُن نگارا
دل ِ عالمی بسوزی چو عذار برفروزی
تو از این چه سود داری که نمیکُنی مُدارا
همه شب در این امید م که نسیم ِ صبحگاهی
به پیام ِ آشنایان بنوازد آشنا را
چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی؟
دل و جان فدا یِ رویات! بنما عذار ما را
به خدا که جرعهئی ده تو به حافظ ِ سحرخیز
که دعا یِ صبحگاهی اثری کند شما را
سهیل قاسمی
فریدون فرح اندوز
مریم فقیهی کیا
شرح سطر به سطر
توضیح در باره شرح سطر به سطر
ستیغ ادعایی در جامع و مانع بودن شرح سطر به سطر ندارد و شرح ها ممکن است به مرور تغییر کنند یا تکمیل شوند.
به ملازمان ِ سلطان که رساند این دعا را که به شُکر ِ پادشاهی ز نظر مران گدا را
ملازمان: همراهان، خدمتگزاران
دعا: نیایش، درخواست
به ملازمان سلطان این دعا را که رساند که به شکر پادشاهی گدا را ز نظر مران.
حافظ خود را گدای درگاه سلطان میداند و از او می خواهد به شکرانهی پادشاهی ( توانگری و قدرت و … ) به او التفات کند.
به عاشقان نظری کن به شکر این نعمت
که من غلام مطیعم تو پادشاه مطاع ۲۹۲
ز رقیب ِ دیوسیرت به خدای خود پناهم مگر آن شهاب ِ ثاقب مددی دهد خدا را
شهاب: شعلهی آتش، شهابها ستاره نیستند، بلکه شبیه ستارگانند، قطعات سنگهاى کوچکى هستند که در فضا پراکندهاند، و هنگامى که در حوزه جاذبه زمین قرار گیرند به سوى زمین جذب شوند، و بر اثر سرعت و شدت برخورد آنها با هواى اطراف زمین مشتعل و برافروخته میشوند.
ثاقب: نافذ و سوراخ کننده
رقیب: نگهبان
سیرت: رفتار، سرشت
از رقیب دیوسیرت به خدا پناهمی برم ، شاید آن شهاب نافذ محض رضای خدا کمکی کند ( و رقیب دیوسیرت را از من دور کند. )
یا: شهاب ثاقب بزند به رقیب و او را نابود کند.
– وَ لَقَدْ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابیحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطینِ وَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذابَ السَّعیر. سوره ملک
– وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرِینَ وَ حَفِظْناها مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ رَجِیمٍ إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِینٌ – سوره حجر
– إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزِینَهٍ الْکَواکِبِ وَ حِفْظاً مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ مارِدٍ لا یَسَّمَّعُونَ إِلَی الْمَلَإِ الْأَعْلی وَ یُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جانِبٍ دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَهَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ – سوره صافات
– وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِیداً وَ شُهُباً وَ أَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً – سوره جن
مژهی سیاهت ار کرد به خون ِ ما اشارت ز فریب ِ او بیندیش و غلط مکن نگارا!
غلط مکن: اشتباه نکن
نگارا! مژهی سیاهت ار به خون ما اشارت کرد ز فریب او بیندیش و غلط مکن.
اگر مژهی سیاه رنگ تو اشاره کرد که خون من را بریزی، درخواست او فریبی بیش نیست و اندیشه کن و اشتباه نکن.
دل ِ عالَمی بسوزی چو عذار برفروزی تو از این چه سود داری که نمیکنی مدارا
عذار: گونه
عذار برافروختن: کنایه از گلگون کردن عذار، غضب کردن.
مدارا کردن: رعایت کردن
چو عذار برفروزی دل عالمی را میسوزانی، از این کار ( دل سوزاندن ) چه سودی میبری که رعایت حال نمیکنی.
همه شب در این امیدم که نسیم ِ صبحگاهی به پیام ِ آشنایان بنوازد آشنا را
شب ، صبح تضاد
بنوازد: نوازش کند
همه شب در این امید هستم که نسیم صبحگاهی آشنا را به پیام آشنایان بنوازد.
حافظ بعد از ارسال دعا، در انتظار دریافت پاسخ است.
چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی دل و جان فدای رویت بنما عذار ما را
قیامت:
- روز رستاخیز
- آشوب و فتنه
این چه قیامتی است که به عاشقان خود نشان دادی؟
دل و جان فدای رویت! ( به جای آشوب و غوغا) عذار خود را به ما نشان بده.
از خون ِ دل نوشتم نزدیک ِ دوست نامه
انی رایتُ دَهرا مِن هِجرکَ القیامه ۴۲۶
به خدا که جرعهای دِه تو به حافظ ِ سحرخیز که دعای صبحگاهی اثری کند شما را
به خدا که به حافظ سحرخیز جرعهای ده که دعای صبحگاهی شما را اثری کند.
تورا به خدا سوگند که به حافظ سحرخیز جرعهای شراب بده تا ( در حق تو دعایی کند ) دعای صبحگاهی برای تو تاثیر کند.
شرط قبولی دعای صبحگاهی را بادهنوشی میداند.
فعلاتُ / فاعلاتن / فعلاتُ / فاعلاتن
یا
متفاعلن فعولن متفاعلن فعولن
یا:
ت ت تن ت تن ت تن تن ت ت تن ت تن ت تن تن
نام ِ قدیمی بحر: بحر رمل مثمن مشکول
Be mo laa ze / maa ne sol tan / ke ra saa na / din do ?aa raa
Ke be sok re / paa de saa hii / ze na zar ma / ran ge daa raa
اختلاف نسخهها
چند نسخه متفاوت با نسخه مرجع
اساس کار ستیغ، نسخه چاپ قزوینی و غنی است. و تصحیحهای دیگر اینجا در دسترس است
خانلری
به ملازمان ِ سلطان که رساند این دعا را
که به شُکر ِ پادشاهی ز ِ نظر مَران گدا را
ز ِ رقیب ِ دیوسیرت به خدا یِ خود پناهاَم
مگر آن شهاب ِ ثاقِب مددی دهد خدا را
مُژهیِ سیاهات ار کرد به خون ِ ما اِشارت
زِ فریب ِ او بیَندیش و غلط مَکُن نگارا
دل ِ عالمی بسوزی چو عذار برفروزی
تو از این چه سود داری که نمیکُنی مُدارا
همه شب در این امید اَم که نسیم ِ صبحگاهی
به پیام ِ آشنایان بنوازد آشنا را
چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی
دل و جان فدا یِ رویات بنما عذار ما را
به خدا که جرعهای دِه تو به حافظ ِ سحرخیز
که دعا یِ صبحگاهی اثری کند شما را
اختلاف نسخه ها بر اساس تصحیح خانلری
بیت دوم:
بخدای خود بنالم
مددی کند
مددی کند سها را
بیت سوم:
سیاهت اگر کرد
نظری کن ای عزیزان که چگونه کشت ما را
بیت چهارم:
دل عاشقان بسوزی
بسوزی که عذار
ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا
چو نمی کنی مدارا | چو نمیکند مدارا
بیت پنجم:
به پیام آشنائی بنوازد
بیت ششم:
ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا
تو از این چه سود داری که نمی کنی مدارا
حافظ شیراز
زِ ملازمان ِ سلطان که رسانَد این دعا را
که: «به شُکر ِ پادشاهی ز ِ نظر مَران گدا را»
مُژهیِ سیاهات اَر کرد به خون ِ ما اِشارت
زِ فریب ِ او بیاَندیش و غلط مَکُن، نگارا!
همه شب در این امید اَم که نسیم ِ صبحگاهی
به پیام ِ آشنائی بنوازد آشنا را.
ز ِ رقیب ِ دیوسیرت به خدا یِ خود پناهاَم
مگر آن شهاب ِ ثاقِب مددی کُند سُها را.
چه قیامت است جانا، که به عاشقان نمودی
رُخ ِ همچو ماه ِ تابان، دل ِ همچو سنگ ِ خارا؟
دل ِ عالمی بسوزی چو عِذار برفروزی
تو از این چه سود داری که نمیکُنی مُدارا؟
چو طبیب ِ درد مندان لب ِ لعل ِ یار باشد
دل ِ درد مند ِ عاشق ز ِ که جوید این دوا را؟
خبری ز ِ حال ِ عاشق بر ِ یار باز گوئید
برسد مگر ز ِ زلفاش اثری مشام ِ ما را.
به خدا که جرعهای دِه تو به حافظ ِ سحرخیز
که دعا یِ صبحگاهی اثری کند شما را.
حافظ به سعی سایه
به ملازمان ِ سلطان که رسانَد این دعا را
که به شکر ِ پادشاهی ز نظر مران گدا را
ز رقیب ِ دیوسیرت به خدای ِ خود پناهم
مگر آن شهاب ِ ثاقب مددی دهد خدا را
مژهیِ سیاهت ار کرد به خون ِ ما اشارت
ز فریب ِ او بیَندیش و غلط مکن نگارا
دل ِ عالمی بسوزی چو عذار برفروزی
تو از این چه سود داری که نمیکنی مدارا
همه شب در این امیدم که نسیم ِ صبحگاهی
به پیام ِ آشنایی بنوازد آشنا را
چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی
دل و جان فدا یِ رویت بنما عذار ما را
به خدا که جرعهای ده تو به حافظ ِ سحرخیز
که به وقت ِ صبحگاهان اثری بوَد دعا را
خرید آثار مرتبط
خرید آنلاین آثار دانلودی، خرید کالا، دانلود محصولات رایگان
دیوان حافظ
قزوینی و قاسم غنی
نسخه PDF تصویربرداری شده از چاپ هندوستان
دیوان غزلیات حافظ
پرویز ناتل خانلری
نسخه PDF تصویربرداری شده از کتاب قدیمی
دیوان خواجه حافظ
سید عبدالرحیم خلخالی
تصویربرداری شده از کتاب چاپ سال ۱۳۰۶
طریق عشق
بدیع الزمان فروزان فر
شرح غزلیاتی چند از حافظ
شنیدن غزلهای حافظ با صدای جاودانهی فریدون فرح اندوز، لذتی دوچندان به شعر میبخشد. خاصه آنکه هم صدا را بشنوی و هم تصویر ببینی. مجموعهی غزلهای حافظ، در دو شکل صوتی و تصویری با اجرای فریدون فرحاندوز را اینجا تهیه کنید و لذتش را ببرید.
سهیل قاسمی، مجموعهئی از اجرای تمام غزلهای حافظ بر اساس نسخهی قزوینی و غنی ارائه کرده است. رویکرد سهیل قاسمی، ارائهی نسخهی صوتی با اولویت نهادن بر اصل درستخوانی اشعار، رعایت صحیح لحن و ادای صحیح واژگان با پایبندی به وزن شعر است. اینجا مجموعهی «حافظ شاعر» سهیل قاسمی را تهیه کنید.
نرم افزار حافظ شاعر، تلاشی است برای در دسترس نهادن نسخه درست دیوان حافظ. آنچه که ما را در مجموعه ستیغ بر آن داشت که در کنار اپ های فراوان حافظ موجود در مارکت های موبایلی، کار دیگری ارائه دهیم، جدا از علاقه شخصی، تلاش در ارائه مرجع قابل اعتمادی از متن دیوان، با لحاظ رویکرد علمی معرفی نسخه ها و تصحیح های مختلف، نسخه بدل ها، و شرح های بدیع و کاملی برای علاقهمندان به فال حافظ بود.
شرح فال
به شکرانه حال و روز خوبی که داری، کسانی را که به تو احتیاج دارند از خود مران. از شر آدم های بد به خدا پناه ببر. و منتظر باش تا خدا روزنه ی نوری پیش چشمت بگشاید و دوست و دشمنت را بتوانی تشخیص دهی.
اگر انگیزه ای تو را به بدی و جفا در حق کسی تشویق می کند، فریب او را نخور و بیشتر فکر کن و مواظب باش تا کار اشتباهی نکنی. دیگران را از خود نرنجان. این کار سودی برای تو ندارد. سعی کن با دیگران مهربان باشی و با آن ها مدارا کنی.
۰ Comments
Trackbacks/Pingbacks